کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سربتو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سربتو
معنی
(سَ. بِ) (ص مر.) 1 - سربه زیر، کم - حرف . 2 - متفکر. 3 - حیله گر.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سربتو
فرهنگ فارسی معین
(سَ. بِ) (ص مر.) 1 - سربه زیر، کم - حرف . 2 - متفکر. 3 - حیله گر.
-
سربتو
لغتنامه دهخدا
سربتو. [ س َ ب ِ ] (ص مرکب ) مرکب است از «سر» و «بای » صله و لفظ «تو» به واو معروف که در اصل بمعنی در میان است ، چنانکه گویند فلانی در توی خانه نشسته است ؛ ای در میان خانه . پس سربتو بمعنی سر بخود کشیده و در فکر فروشده باشد. (آنندراج ). || آنکه همه ٔ...
-
جستوجو در متن
-
intriguers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نفوذگران، سربتو
-
slyboots
دیکشنری انگلیسی به فارسی
slyboots، سربتو، روباه
-
incommunicative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیرمستقیم، سربتو، کم حرف، کم سخن، بی معاشرت و بی امیزش
-
sly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باهوش، حیله گر، موذی، ناقلا، ناتو، کنایه دار، شیطنت امیز، محیل، سربتو
-
slyest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
slyest، حیله گر، موذی، ناقلا، ناتو، کنایه دار، شیطنت امیز، محیل، سربتو