کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرباز زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سرباز زدن
مترادف و متضاد
امتناعورزیدن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، اعراض کردن، سر برتافتن، رویگردان شدن ≠ اطاعت کردن، منقاد شدن
دیکشنری
balk, demur, refuse, withhold
-
جستوجوی دقیق
-
سرباز زدن
واژگان مترادف و متضاد
امتناعورزیدن، تمرد کردن، سرپیچی کردن، اعراض کردن، سر برتافتن، رویگردان شدن ≠ اطاعت کردن، منقاد شدن
-
سرباز زدن
دیکشنری فارسی به عربی
قمامة
-
واژههای مشابه
-
سرباز ماندن
لغتنامه دهخدا
سرباز ماندن . [ س َ دَ ] (مص مرکب ) حیران ماندن . (غیاث ) (آنندراج ). || تهی شدن . خالی شدن : بسکه فرورفت به سودا قلم محبره سرباز بمانداز رقم .امیرخسرو (از آنندراج ).
-
سرباز دلیر
دیکشنری فارسی به عربی
ايرل
-
سرباز وظیفه
دیکشنری فارسی به عربی
مجند
-
تازه سرباز
دیکشنری فارسی به عربی
مجند
-
سرباز مزدور
دیکشنری فارسی به عربی
مرتزق
-
سرباز داوطلب
دیکشنری فارسی به عربی
جنادرة
-
توشه سرباز
دیکشنری فارسی به عربی
عدة
-
سرباز پیاده
دیکشنری فارسی به عربی
مشاة
-
سرباز اسکاتلندی
دیکشنری فارسی به عربی
لاعب الاسطوانات
-
سرباز کهنه کار
دیکشنری فارسی به عربی
مدافع
-
مغرورانه سرباز زد
دیکشنری فارسی به عربی
استنكف