کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سرباز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرباز داوطلب
دیکشنری فارسی به عربی
جنادرة
-
توشه سرباز
دیکشنری فارسی به عربی
عدة
-
سرباز پیاده
دیکشنری فارسی به عربی
مشاة
-
سرباز زدن
دیکشنری فارسی به عربی
قمامة
-
سرباز اسکاتلندی
دیکشنری فارسی به عربی
لاعب الاسطوانات
-
سرباز کهنه کار
دیکشنری فارسی به عربی
مدافع
-
مغرورانه سرباز زد
دیکشنری فارسی به عربی
استنكف
-
جستوجو در متن
-
legionaries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لژیونرها، سرباز لژیون، سرباز هنگ، سرباز سپاهی
-
soldiery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباز، سربازی، یک دسته سرباز
-
سالدات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: soldat] [منسوخ] sāldāt سرباز، بهویژه سرباز روسی.
-
قندعلی
لهجه و گویش تهرانی
سرباز صفر، سرباز روستایی
-
veterans
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جانبازان، کهنه سرباز، کهنهکار، سرباز پیر، سرباز سابقدار، کارازموده
-
soldier of fortune
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرباز ثروت، سرباز جویای نام وثروت
-
conscript
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستعمره، سرباز وظیفه، مشمول نظام کردن، سرباز کردن
-
reservist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخزن، سرباز ذخیره، سرباز یا افسر ذخیره