کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سراپرده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سراپرده
/sarāparde/
معنی
۱. بارگاه.
۲. خیمۀ بزرگ.
۳. پردۀ بزرگ که به جای دیوار دور خیمه بکشند. * پردهسرای.
〈 سراپردهٴ کحلی: [قدیمی، مجاز]
۱. آسمان.
۲. ابر سیاه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بارگاه، چادر، خرگاه، خیمه، سرادق
۲. اندرونی، حرمسرا
دیکشنری
encampment
-
جستوجوی دقیق
-
سراپرده
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارگاه، چادر، خرگاه، خیمه، سرادق ۲. اندرونی، حرمسرا
-
سراپرده
فرهنگ فارسی معین
(سَ پَ دَ یا دِ) (اِمر.) پرده سرای .
-
سراپرده
لغتنامه دهخدا
سراپرده . [ س َ پ َ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) (از: سر+ «َا» واسطه + پرده )پرده سرا. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). بارگاه پادشاهان را گویند. (برهان ). خیمه . (غیاث ). سرایچه ٔ پادشاهان . (شرفنامه ٔ منیری ). سرادق . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ) (منتهی...
-
سراپرده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sarāparde ۱. بارگاه.۲. خیمۀ بزرگ.۳. پردۀ بزرگ که به جای دیوار دور خیمه بکشند. * پردهسرای.〈 سراپردهٴ کحلی: [قدیمی، مجاز]۱. آسمان.۲. ابر سیاه.
-
سراپرده
واژهنامه آزاد
(totoq) تتق.
-
واژههای مشابه
-
سراپرده ٔ کحلی
لغتنامه دهخدا
سراپرده ٔ کحلی . [ س َ پ َ دَ / دِ ی ِ ک ُ ](ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان . || ابر سیاه . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ) (رشیدی ).
-
جستوجو در متن
-
سرادق
واژگان مترادف و متضاد
سراپرده
-
سرادقات
واژهنامه آزاد
خیمه ها، سراپرده ها.
-
خیمه
واژگان مترادف و متضاد
چادر، خرگاه، سراپرده، شامیانه
-
شامیانه
واژگان مترادف و متضاد
چادر، خیمه، سراپرده
-
آلاچق
فرهنگ واژههای سره
تارم، تاژ، سراپرده
-
فسطاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] fostāt خیمه؛ خرگاه؛ سراپرده.
-
خرگاه
فرهنگ فارسی معین
(خَ) (اِمر.) خیمة بزرگ ، سراپرده .