کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سراغ دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سراغ دادن
لغتنامه دهخدا
سراغ دادن . [ س ُ دَ ] (مص مرکب ) نشان دادن . از جای چیزی یا کسی آگاهی دادن . رجوع به سراغ شود.
-
واژههای مشابه
-
سراغ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرسوجو کردن، سراغ گرفتن، جستوجو کردن ۲. آگاهی یافتن
-
سراغ گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
پرسوجو کردن، پیجویی کردن، نشان گرفتن
-
سراغ داشتن
لغتنامه دهخدا
سراغ داشتن . [ س ُ ت َ ] (مص مرکب ) آگاهی داشتن . نشان داشتن . رجوع به سراغ شود.
-
سراغ کردن
لغتنامه دهخدا
سراغ کردن . [ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نشان یافتن . آگاهی یافتن . رجوع به سراغ شود.
-
سراغ گرفتن
لغتنامه دهخدا
سراغ گرفتن . [ س ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) خبرپرسیدن . باخبر شدن . در پی شدن . رجوع به سراغ شود.
-
سراغ گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
از احوال کسی پرسیدن
-
سر و سراغ گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
سراغ گرفتن
-
سرو سراغ گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
سراغ گرفتن
-
سر و سراغ
فرهنگ گنجواژه
پی جوئی، سراغ، سر و سراغ گرفتن
-
جستوجو در متن
-
نشان دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) سراغ دادن ، نمایاندن .
-
evidences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شواهد، مدرک، گواه، گواهی، سند، شهادت، سراغ، شهادت دادن، ثابت کردن
-
evidence
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شواهد و مدارک، مدرک، گواه، گواهی، سند، شهادت، سراغ، شهادت دادن، ثابت کردن