کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سراب داود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سراب داود
لغتنامه دهخدا
سراب داود. [ س َ وو ] (اِخ ) دهی است از دهستان خاوه بخش دلفان شهرستان خرم آبادواقع در 10 هزارگزی جنوب نورآباد و 10 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . هوای آن سرد و دارای 240 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه سارها تأمین می شود. محصول آنجا غل...
-
واژههای مشابه
-
سرآب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - سرچشمه . 2 - جایی که آب از رودخانه به جوی می آید.
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِ مرکب ) آنچه در ایام گرما مسافر تشنه را بتابش آفتاب ریگ صحرا از دور چون آب نماید. و گاهی در شب ماهتاب نیز همچنین می نماید. (غیاث ). زمین شوره را گویند، در آفتاب میدرخشد و از دور به آب میماند. (برهان ) (آنندراج ). و بعضی گویند بخاری ...
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند واقع در 4 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. هوای آنجا گرم است و دارای 20 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین می شود و محصول آنجا غلات است . شغل اهالی زراعت . راه اتومبیل رو دارد....
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پسکوه بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 31 هزارگزی جنوب قاین و 3 هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی قاین به بیرجند. هوای آنجا معتدل و دارای 188 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، زعفران و شغل ...
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند واقع در 54 هزارگزی شمال درمیان و 12 هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی درح . هوای آنجا معتدل و دارای 562تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین می شود و محصول آنجا غلات ، لبنیات و شغل اهالی...
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 12 هزارگزی جنوب باختری قوچان و 9 هزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی مشهد بقوچان .هوای آنجا معتدل و دارای 933 تن جمعیت است . آب آنجااز چشمه تأمین می شود و محصول آنجا غلات ، بن...
-
سرآب
لغتنامه دهخدا
سرآب . [ س َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالفتاح التنکابنی المازندرانی مشهور به سرآب . از شاگردان فاضل خراسانی بود و در فقه واصول و علم مناظره مهارت و تبحر تمام داشته است . اوراست مصنفاتی از جمله سفینة النجاة در اصول الدین وضیاءالقلوب که بفارسی تألیف شده و در...
-
سَرَابٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سراب - آب موهومي که در بيابان از دور برق ميزند و انسان خيال ميکند آنجا آب است ، و هر امر بيحقيقت را که به نظر حقيقت برسد نيز به عنوان استعاره سراب ميگويند
-
کانی سراب
لغتنامه دهخدا
کانی سراب . [ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهی بخش بوکان شهرستان مهاباد. واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری بوکان و ده هزارگزی خاور شوسه ٔ بوکان به میاندوآب . ناحیه ای است کوهستانی ، معتدل ، سالم و دارای 55 تن سکنه . از چشمه مشروب میشود. محصولاتش غلات ، ...
-
فاضل سراب
لغتنامه دهخدا
فاضل سراب . [ ض ِ ل ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به سراب شود.
-
superior mirage
سراب بالا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سرابی که در آن تصویر جسم بالاتر از موقعیت واقعی آن دیده میشود
-
inferior mirage
سراب پایین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سرابی که در آن تصویر جسم پایینتر از موقعیت واقعی آن دیده میشود
-
ده سراب
لغتنامه دهخدا
ده سراب . [ دِه ْ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارادان بخش گرمسار شهرستان دماوند. واقع در 9هزارگزی شمال خاور گرمسار. آب آن از حبله رود تأمین می شود. دارای 420 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).