کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سدیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س َ ] (اِ) گیاه . (منتهی الارب ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س َ ] (اِخ ) موضعی است ببصره نزدیک عباسیه . (منتهی الارب ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س َ ] (اِخ ) نهری است در حیره . (دهار). نهری است بناحیه ٔ حیره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (معجم البلدان ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س ِ / س َ ] (اِخ ) نهری است و گویند قصری است و آن معرب است و اصل آن بفارسی «سه دله » یعنی در آن قبه های متداخل است ، و ابومنصور از قول لیث گوید نهری است به حیره و ابن السکیت بنقل از اصمعی گوید سدیر فارسی است و اصل آن «سه دل » است یعنی در آن س...
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س ِ / س َ] (اِخ ) زمینی است بیمن . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س ُ دَ ] (اِخ ) آبی است بحجاز و آن را سدیره ٔ بها هم گفته اند. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س ُ دَ ] (اِخ ) زمینی است هموار میان بصره و کوفه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (معجم البلدان ).
-
سدیر
لغتنامه دهخدا
سدیر. [ س ُ دَ ] (اِخ ) موضعی است بدیار غطفان . (آنندراج ) (منتهی الارب ). جایگاهی است بدیار غطفان . (معجم البلدان ).
-
واژههای مشابه
-
ابن سدیر
لغتنامه دهخدا
ابن سدیر. [ اِ ن ُ س َ ] (اِخ ) ابوالحسن علی بن محمد. طبیب وشاعری از مردم مداین . وفات او به سال 606 هَ .ق .
-
جستوجو در متن
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن عبداﷲ، معروف به ابن سدیر. رجوع به ابن سدیر... شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سدیر، علی بن محمدبن عبداﷲ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن سدیر. رجوع به علی بن محمدبن عبداﷲ شود.
-
ابوالحسن
لغتنامه دهخدا
ابوالحسن . [ اَ بُل ْ ح َ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابن سدیر شود.
-
سه دیر
لغتنامه دهخدا
سه دیر. [ س ِ دِ ] (اِ مرکب ) رجوع به سدیر شود.