کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سدود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سدود
لغتنامه دهخدا
سدود. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ سُدّ، ابر سیاه . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به سُدّ شود.
-
سدود
لغتنامه دهخدا
سدود. [ س ُ ] (ع مص ) راست شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان القرآن ).
-
واژههای همآوا
-
صدود
لغتنامه دهخدا
صدود. [ ص َ ] (ع ص ) حیله گر محال گو. (منتهی الارب ). || (اِ) چیزی که بر آینه بمالی آنرا، پس به آن سرمه کنی چشم را. (منتهی الارب ).
-
صدود
لغتنامه دهخدا
صدود. [ ص ُ ] (ع اِ) ج ِ صد. رجوع به صد شود. || (مص ) روی برگردانیدن از چیزی و اعراض کردن . (منتهی الارب ). بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). برگشتن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بازداشتن کسی را از چیزی و برگردانیدن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
سد
لغتنامه دهخدا
سد. [ س ُدد ] (ع اِ) ابر سیاه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، سدود. آن ابر که آفاق بپوشاند. (مهذب الاسماء). || وادی سنگناک که آب در وی ایستد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). ج ، سِدَدة. || سایه . || آب باران است در کوهچه برای غطفان . || رودبار. || ملخ بس...
-
راست شدن
لغتنامه دهخدا
راست شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) از کجی برآمدن . مقابل کج شدن و خم شدن . مستقیم قرار گرفتن . به استقامت گراییدن . افراخته شدن . از انحنا بیرون رفتن : هرچند همی مالد خمش نشود راست هرچند همی شورد تویش نشود کم . عنصری .راست شو چون تیرو واره از کمان کز ک...