کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سدو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سدو
لغتنامه دهخدا
سدو. [ س َدْوْ ] (ع مص ) دراز کردن دست را بسوی کسی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بازی کردن بچهارمغز. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازی کردن کودک به گردو. (اقرب الموارد). || گام فراخ نهادن ناقه . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)...
-
واژههای همآوا
-
صدو
لغتنامه دهخدا
صدو. [ ص َدْوْ ] (ع مص ) دست بر دست زدن چندان که آواز برآید. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
زدو
لغتنامه دهخدا
زدو. [ زَدْوْ ] (ع مص ) گوز باختن و انداختن آن در مغاک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). والفعل من نصر. یقال زدا الصبی الجوز و زدا به ؛ اذا لعب و رمی به فی المزادة. || فی المثل ابعد المدی و ازده ، وقت تحریض بر چیزی گویند. ...