کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سدره نشینان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سدره نشینان
لغتنامه دهخدا
سدره نشینان . [ س ِ رَ / رِ ن ِ ] (اِ مرکب ) کنایه از ملائکه ٔ مقرب است . (برهان ) (رشیدی ) (آنندراج ) : سدره نشینان سوی او پر زنندعرش روان نیز همین در زنند. نظامی .که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است .حافظ.
-
واژههای مشابه
-
سِدْرَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
يک درخت سدر
-
طیور سدره
لغتنامه دهخدا
طیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
-
ساکنان سدره
لغتنامه دهخدا
ساکنان سدره . [ ک ِ ن ِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ملائکه ٔ مقرب . (ناظم الاطباء).
-
سدره نشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) [ ع - فا. ] (ص فا.) کنایه از: فرشتة مقرب .
-
سدره قد
لغتنامه دهخدا
سدره قد. [ س ِ رَ / رِ ق َدد / ق َ ] (اِ مرکب ) کنایه از معشوق . (آنندراج ) : سدره قدان نتوانند کشیدآه از آن قامت رعنا گستاخ .ظهوری (از آنندراج ).
-
سدره نشین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] sedrenešin فرشتگان مقرب.
-
سدرة المنتهی
واژهنامه آزاد
سِ رَ مُ درختی در آسمان هفتم که در سورۀ نجم(قرآن) هم از آن، یاد شده است.
-
سِدره و کافور
فرهنگ گنجواژه
وسایل مرده شوئی.
-
جستوجو در متن
-
عرش روان
لغتنامه دهخدا
عرش روان . [ ع َ رَ ] (اِ مرکب ) بر عرش روندگان . کنایه از انبیاء و اولیاء است . (انجمن آرا). کنایه از انبیاء و اولیاء و اهل اﷲ و اهل دل باشد. (برهان ) (آنندراج ). عرش وران : سدره نشینان سوی او پر زنندعرش روان نیز همین در زنند. نظامی .عرش روانی که ز ...
-
مقصد
لغتنامه دهخدا
مقصد. [ م َ ص ِ / م َ ص َ ] (ع اِ) جای قصد و به فتح صاد چنانکه شهرت دارد درست نباشد چرا که قصد یقصد از ضرب یضرب آمده است . (غیاث ) (آنندراج ). مکان قصد. ج ، مقاصد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). محل و موضع قصد و محل اراده . (ناظم الاطباء). فرق ب...