کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سداسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سداسی
/sodāsi[y]/
معنی
۱. ششتایی؛ آنچه از شش جزء ترکیب شود.
۲. کلمۀ ششحرفی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سداسی
لغتنامه دهخدا
سداسی . [ س ُ سی ی ] (ع ص نسبی ، اِ) ازار شش ذرعی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ازاری که درازی آن شش ذرع بود. (اقرب الموارد). || شش حرفی . (ناظم الاطباء). که حروف اصلی ماضی آن شش حرف بود. (تعریفات ). کلمه ٔ مرکب از شش حرف ، چون استغفر و زنجبیل . |...
-
سداسی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] [قدیمی] sodāsi[y] ۱. ششتایی؛ آنچه از شش جزء ترکیب شود.۲. کلمۀ ششحرفی.
-
واژههای مشابه
-
سداسي
دیکشنری عربی به فارسی
شش گوش , شش گوشه , شش بر , شش پهلو
-
جستوجو در متن
-
شش گوش
دیکشنری فارسی به عربی
سداسي
-
شش گوشه
دیکشنری فارسی به عربی
سداسي
-
شش بر
دیکشنری فارسی به عربی
سداسي
-
شش پهلو
دیکشنری فارسی به عربی
سداسي
-
خماسی
لغتنامه دهخدا
خماسی . [ خ ُ سی ی ] (ع ص نسبی ) پنجی . آنچه پنج واحد از یک چیز دارد.- غلام خماسی ؛ کودک پنج شبری و گویند غلام سداسی یا سباعی ، زیرا که چون از پنج شبر تجاوز کرده رجل است نه غلام . (منتهی الارب ).- کلمه ٔ خماسی ؛ کلمه ای که پنج حرف اصلی دارد و آن را...
-
جزء
لغتنامه دهخدا
جزء. [ ج َزْءْ ] (ع مص ) بخش کردن و پاره پاره نمودن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). پاره پاره کردن . (دهار) (ناظم الاطباء). تقسیم و تجزیه کردن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد). || محکم بستن . (ازمتن اللغة) (از ناظم الاطباء) (از منتهی...
-
مسدس
لغتنامه دهخدا
مسدس . [ م ُ س َدْ دَ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی ازتسدیس . رجوع به تسدیس شود. || شش شده . دارای شش رکن . (از اقرب الموارد). شش پهلو. (غیاث ) (آنندراج ). شش کرانه . شش گوش . شش گوشه . || نزد محاسبان و مهندسان ، سطحی باشد که شش ضلع متساوی بدان محیط بود، و...
-
رمل
لغتنامه دهخدا
رمل . [ رَ ] (ع اِ) نام علمی است پیداکرده ٔ دانیال علیه السلام بدان جهت که جبرئیل علیه السلام بر ریگ نقطه ای چندکرده بود. (آنندراج ). علمی است پیداکرده ٔ دانیال پیغمبر علیه السلام که جبرئیل علیه السلام آن را نقطه ای چند بنموده و گویند علمی است که در ...