کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخیة
لغتنامه دهخدا
سخیة. [ س َ خی ی َ ] (ع ص ) مؤنث سخی . رجوع به سخی شود.
-
واژههای مشابه
-
سخیه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سخیَّة، مؤنثِ سَخیّ، جمع: سَخایا و سَخیّات] [قدیمی] saxiy[y]e = سخی
-
واژههای همآوا
-
سخیت
لغتنامه دهخدا
سخیت . [ س َ ] (ع ص ) درشت . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
سخایا
لغتنامه دهخدا
سخایا. [ س َ ] (ع اِ) ج ِ سخیة.
-
منشورة
لغتنامه دهخدا
منشورة. [ م َ رَ ] (ع ص ) زن گرامی سخیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زن گرامی با همت و سخاوت . (ناظم الاطباء).
-
مشبورة
لغتنامه دهخدا
مشبورة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) زن سخیة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): امراءة مشبورة؛ زن باسخاوت . (ناظم الاطباء).
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن کلدةبن عمروبن ابی علاج بن ابی سلمةبن عبدالعزی بن غمرةبن عوف بن قسی ثقفی مکنی به ابی وائل از مردم طائف ، از بطن ثقیف ، مولای ابوبکرة ثقفی طبیب مشهور عرب . وی معاصر رسول (ص ) بود و طب ّ را درایران ، در بیمارستان جندی شاپور، آمو...