کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخمة
لغتنامه دهخدا
سخمة. [ س ُ م َ ] (ع اِ) کینه . (منتهی الارب ). حقد. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || سیاهی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
سخمه
واژهنامه آزاد
ضربه
-
سُخمه رفتن
لهجه و گویش تهرانی
با نوک چوب و نیزه حمله کردن
-
واژههای همآوا
-
سخمط
لغتنامه دهخدا
سخمط. [ س َ م َ ] (ع مص ) دزی در ذیل قوامیس عرب این کلمه را بمعانی زیر آورده است : کثیف کردن . لکه کردن . گل آلود کردن (مثلاً لباس و کفش را). کاری را ضخیم و کلفت و بدترکیب درست کردن . کتاب و تألیفی را به صورت کثیف و ضخیم و نامطلوب ترتیب دادن . بد تر...
-
جستوجو در متن
-
rapiers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رپیه ها، شمشیر دودم، سخمه
-
lance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لنس، نیزه، سخمه، نیشتر زدن، نیزه زدن
-
lances
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انشعابات، نیزه، سخمه، نیشتر زدن، نیزه زدن
-
lunges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لونگ، جهش، پرتاب ناگهانی، خیز، حمله ناگهانی، پیشروی ناگهانی، سخمه، پرتاب کردن، جهش کردن، خیز زدن
-
stab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، زخم چاقو، سخمه، ضرب، ضربت با چیز نوک تیز، خنجر زدن، زخم زدن، سوراخ کردن، فرو بردن، سیخونک زدن، سیخ زدن