کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سختویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سختویه
لغتنامه دهخدا
سختویه . [ س َ ی َ ] (اِخ ) قریه ٔ سختویه مشهور بسختان در خارج دروازه ٔ قصابخانه ٔ شیراز از پهلوی باروی شهر میانه ٔ جنوب و مشرق شیراز است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سختویه بن حمشاد، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بن حمشادبن سختویه شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سختویه بیهقی خسروجردی . رجوع به علی بیهقی شود.
-
علی خسروجردی
لغتنامه دهخدا
علی خسروجردی . [ ع َ ی ِ خ ُ رَ ج ِ ] (اِخ ) ابن سختویه بیهقی خسروجردی . رجوع به علی بیهقی شود.
-
علی بیهقی
لغتنامه دهخدا
علی بیهقی . [ ع َ ی ِ ب َ هََ ] (اِخ ) ابن سختویه بیهقی خسروجردی . شاعر قرن ششم هجری . او را دیوان شعری است که بیش از ده هزار بیت است . (از معجم المؤلفین ).
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) حسن بن اسباطبن محمدبن سختویه بن یزیدبن حشمرد خطایی مکنی به ابومحمد. راوی بود. وی از عمران بن موسی سختیانی و ابونعیم بن مخلد و ابویعلی موصلی و جز آنان روایت میکرد و ابونصر اسماعیلی از او روایت کرد. (از تاریخ جرجان ابوالقاسم سهم...
-
جرجانی
لغتنامه دهخدا
جرجانی . [ ج ُ ] (اِخ ) سختویه بن جنبد دباغ مکنی به ابوعبداﷲ. راوی بود و از عبدالرزاق و حجاج بن نصیرو محمدبن یوسف فیریابی و ابوداود طیالسی و ابوعاصم نبیل و جز آنان روایت کرد و عبدالرحمان بن عبدالمؤمن و ابوعمران بن هانی و عاصم بن سعید و جز آنان از او...
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن حمشادبن سختویه ، مکنی به ابوالحسن (نام او را بصورت علی بن محمدبن سختویه بن حمشاد نیز ضبط کرده اند). وی محدث و حافظ و اهل نیشابور بود و در سال 258 هَ . ق . تولد یافته و به شهرهای مختلفی سفر کرد و نزد اشخاص بسیاری تحصیل کرد. و ...