کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخال
لغتنامه دهخدا
سخال . [ س ِ ] (اِخ ) جایگاهی است در یمامة. (معجم البلدان ). موضعی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سخال
لغتنامه دهخدا
سخال . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سَخْلَة. (منتهی الارب ). رجوع به سخلة شود. || (اِمص ) عداوت و دشمنی و خصومت . (ناظم الاطباء) (استینگاس ). || مخالفت و عناد و خودسری و تمرد و گردنکشی . || ظلم و اجحاف و ستم و زبردستی و تعدی . || خودبینی و لجاجت و خودرایی . (ن...
-
سخال
لغتنامه دهخدا
سخال . [ س ُخ ْ خا ](ع ص ، اِ) فرومایگان . واحد آن سُخَّل است . (منتهی الارب ). مردان ضعیف رذل و فرومایه . (ناظم الاطباء). مردان رذل و ناتوان . واحد آن سخل است . (اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
سُخال
لهجه و گویش تهرانی
تکه و پاره سنگ و آجر
-
ام سخال
لغتنامه دهخدا
ام سخال . [ اُم ْ م ِ س ِ ] (ع اِ مرکب ) ماده بز. (یادداشت مؤلف ).
-
سنگ و سخال
فرهنگ گنجواژه
خاک و سقط.
-
واژههای همآوا
-
سُخال
لهجه و گویش تهرانی
تکه و پاره سنگ و آجر
-
جستوجو در متن
-
ام السخال
لغتنامه دهخدا
ام السخال . [ اُم ْ مُس ْ س ِ ] (ع اِ مرکب ) بز. (ناظم الاطباء). رجوع به سخله و سخال شود.
-
سخلة
لغتنامه دهخدا
سخلة. [ س َ ل َ ] (ع اِ) بره و بزغاله ٔ نوزاده ، نر باشد یا ماده . ج ، سَخْل ، سِخال ، سُخْلان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بچه ٔ گوسفند در آن وقت که بزاید، نر و ماده یکسان بود. سخال جمع آن است . (مهذب الاسماء) : بچه ٔ گوسفند چون از مادر بر زمین افتد...
-
ذوسدیر
لغتنامه دهخدا
ذوسدیر. [ س ُ دَ ] (اِخ ) نام موضعی است و نام قاعی است میان بصره و کوفه در دیار غطفان . (از المرصع). و در بعض مآخذ؛ قریه ای است بنی العنبر را بظهر السخال .و در بعضی نسخ به ظاهر سخال . نابغه ٔ ذبیانی گوید.ای البثانة اقوت بعد ساکنهافذا سدیر فاقوی منهم ...