کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سخا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سخا
/saxā/
معنی
سخی بودن؛ جود و کرم داشتن؛ بخشش؛ کرم؛ جوانمردی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بخشش، بخشندگی، جوانمردی، جود، سخاوت، کرم ≠ خست، گرسنهچشمی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سخا
فرهنگ نامها
(تلفظ: saxā) (عربی) (= سخاوت) ، ← سخاوت .
-
سخا
واژگان مترادف و متضاد
بخشش، بخشندگی، جوانمردی، جود، سخاوت، کرم ≠ خست، گرسنهچشمی
-
سخا
لغتنامه دهخدا
سخا. [ س َ ] (اِخ ) ناحیتی است بمصر وقصبه ٔ آن سخاست در مصر پایین . (از معجم البلدان ).
-
سخا
لغتنامه دهخدا
سخا. [ س َ ] (ع اِمص ) جوانمردی و کرم و بخشش و دهش . (ناظم الاطباء). جوانمردی . (دهار). سخاء : ای دریغ آن حر هنگام سخا حاتم فش ای دریغ آن گو هنگام وغا سام گراه . رودکی .ایزد آن بار خدای بسخا را بدهادگنج قارون و بزرگی و توانایی جم . فرخی .از سخای تو ن...
-
سخا
لغتنامه دهخدا
سخا.[ س َ ] (ع اِ) لنگی شتر و شتربچه . (ناظم الاطباء).
-
سخا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سخاء] [قدیمی] saxā سخی بودن؛ جود و کرم داشتن؛ بخشش؛ کرم؛ جوانمردی.
-
واژههای مشابه
-
باغ سخا
لغتنامه دهخدا
باغ سخا. [ غ ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از دنیا باشد. (آنندراج ) (برهان ) (هفت قلزم ) (شعوری ج 1 ورق 150). || کنایه از مردم صاحب همت و صاحب سخاوت . (آنندراج ) (برهان ) (فرهنگ شعوری ) (هفت قلزم ).
-
سخا و بخشش
فرهنگ گنجواژه
سخاوت.
-
سخا و کَرَم
فرهنگ گنجواژه
بخشندگی.
-
جود و سخا
فرهنگ گنجواژه
بخشندگی.
-
واژههای همآوا
-
سخ ء
لغتنامه دهخدا
سخ ء.[ س َخ ْءْ ] (ع مص ) آتش را در زیر دیگ کردن و فروزانیدن . (منتهی الارب ). یقال : سخا النار؛ اذا جعل لها مذهباً تحت القِدر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
سخوی
لغتنامه دهخدا
سخوی . [ س َخ ْ وی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به سخا که دهی است در پائین ارض مصر. (الانساب سمعانی ). رجوع به سخا شود.