کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحیمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحیمی
لغتنامه دهخدا
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابو سدرة سحیمی هجیمی . شاعری است از عرب . (منتهی الارب ).
-
سحیمی
لغتنامه دهخدا
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (اِخ ) احمدبن محمد سحیمی حسنی شافعی . او راست : المقتدی وآن بشرح کتاب المزید علی اتحاف المرید است . ایضاً او راست : الدر العالی الشأن علی لیلة النصف من شعبان . وی بسال 1178 هَ . ق . درگذشت . (معجم المطبوعات ).
-
سحیمی
لغتنامه دهخدا
سحیمی . [ س ُ ح َ ] (ص نسبی ) منسوب است به سحیم که بطنی است از بنی حنیفة. (الانساب سمعانی ).
-
واژههای مشابه
-
علی سحیمی
لغتنامه دهخدا
علی سحیمی . [ ع َ ی ِ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابن شیبان بن محرزبن عمروبن عبداﷲبن عمروبن عبدالعزیزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی . مکنی به ابویحیی . وی یکی از اعضای وفد بنی حیفه بود که با پیغمبر (ص ) بیعت کردند. و او را احادیثی است که بخاری در «الادب المفرد» آورده...
-
علی سحیمی
لغتنامه دهخدا
علی سحیمی . [ ع َ ی ِ س ُ ح َ ] (اِخ ) ابن طاق بن منذربن قیس بن عمربن عبداﷲبن عمربن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی . ابن حبان وی را از صحابه دانسته است . و ابوداود و ترمذی و نسائی حدیثی از وی روایت کرده اند. (از الاصابه ٔ ابن حجر ج 4 قسم اول ).
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن شیبان بن محرزبن عمروبن عبداﷲبن عمروبن عبدالعزیزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی ، مکنّی به ابویحیی . رجوع به علی سحیمی شود.
-
ابوسدره
لغتنامه دهخدا
ابوسدره . [ اَ س ِ رَ ] (اِخ ) سُحَیمی هُجَیمی . شاعری است از عرب .
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن شیبان بن محرزبن عمروبن عبداﷲبن عمروبن عبدالعزیز سحیم حنفی سحیمی یمامی ، مکنّی به ابویحیی . رجوع به علی سحیمی شود.
-
علی حنفی
لغتنامه دهخدا
علی حنفی . [ ع َ ی ِ ح َ ن َ ] (اِخ ) ابن طلق بن منذربن قیس بن عمربن عبداﷲبن عمربن عبدالعزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی . رجوع به علی سحیمی شود.
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن طلق بن منذربن قیس بن عمربن عبداﷲبن عمربن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی . رجوع به علی سحیمی شود.
-
علی یمامی
لغتنامه دهخدا
علی یمامی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن طلق بن منذربن قیس بن عمروبن عبداﷲبن عمربن عبدالعزی بن سحیم حنفی سحیمی یمامی . رجوع به علی سحیمی شود.
-
علی یمامی
لغتنامه دهخدا
علی یمامی . [ ع َ ی ِ ی َ ] (اِخ ) ابن شیبان بن محرزبن عمروبن عبداﷲبن عمروبن عبدالعزیزبن سحیم حنفی سحیمی یمامی . مکنی به ابویحیی . رجوع به علی سحیمی شود.