کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحام
لغتنامه دهخدا
سحام . [ س ُ ] (اِخ ) نام روستایی است به یمن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بلاد بنی سحام به یمن از ناحیه ٔ ذمار است . (از معجم البلدان ).
-
سحام
لغتنامه دهخدا
سحام . [ س ُ ] (اِخ ) نام وادیی است به فلج . (از معجم البلدان ) (منتهی الارب ).
-
سحام
لغتنامه دهخدا
سحام . [ س ُ / س َ ] (ع اِ) سیاهی . (اقرب الموارد). منتهی الارب ، بضم اول ضبط کرده است .
-
واژههای همآوا
-
سهام
واژگان مترادف و متضاد
۱. تیرها ۲. اوراقمشارکت، سهمها ۳. نصیبها، بهرهها ۴. بخشها، پارهها
-
سهام
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم ؛ تیرها.
-
سهام
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] (اِ.) جِ سهم . 1 - نصیب ها. 2 - برگه هایی مبنی بر شریک بودن در سرمایة کارخانه یا شرکت .
-
سه ام
لغتنامه دهخدا
سه ام . [ س ِ اُ ] (عدد ترتیبی ، ص نسبی ) سوم . سیم : جواب سه ام آن است که ... (ابوالفتوح رازی ). پس علی روز سه ام [ بعد از ضربت عبدالرحمن ملجم ] از جهان بیرون رفت . (مجمل التواریخ و القصص ).
-
سهام
لغتنامه دهخدا
سهام . [ س َ ] (ع اِ) شدت حرارت تابستان . (غیاث ) (آنندراج ). باد گرم و شدت گرما و افروختگی آن . (منتهی الارب ). باد گرم . (مهذب الاسماء). || لعاب شیطان و آن تار عنکبوت مانندی است که از هوا فرودآید در سختی گرما و نیست شود. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
سهام
لغتنامه دهخدا
سهام . [ س َه ْ ها ] (ع ص ) تیرانداز. (غیاث ) (آنندراج ). کمانکش . کماندار. تیرانداز. (ناظم الاطباء).
-
سهام
لغتنامه دهخدا
سهام . [ س ِ ] (ع اِ) ج ِ سهم ،به معنی تیر. (غیاث ) (آنندراج ) (دهار) : هست سهام تو در دو دیده ٔ حاسدگویی کز خواب کرده اند سهامت . مسعودسعد.بر شق سهام و مشق سنان و حسام صحایف عمر آن مخاذیل تباه و سیاه گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). || ج ِ سهم ، به ...
-
سهام
لغتنامه دهخدا
سهام . [ س ُ ] (ع اِمص ) لاغری و باریکی . (غیاث ) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || تغییر چهره . (غیاث ) (آنندراج ). تغییر رای . (منتهی الارب ). || بیماری شتر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
سهام
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سِهام، جمعِ سَهْم] sahām ۱. = سهم٢۲. (اقتصاد) برگۀ بهادار از سرمایۀ یک کارخانه یا شرکت.