کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سحابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سحابة
معنی
چفت , بست , زيب لباس(که بجاي دکمه بکار ميرود) , زيب دار
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سحابة
لغتنامه دهخدا
سحابة. [ س َ ب َ ] (ع اِ) ابر. سحاب . جمع آن سحب و سحائب است . (منتهی الارب ). ابر. (دهار). یکی ابر بود. جمعِ آن سحائب است . (از اقرب الموارد). || مدت ، گویند: ماافعله سحابة یومی ؛ یعنی نکنم آن را مدت روز خود. (منتهی الارب ).
-
سحابة
لغتنامه دهخدا
سحابة. [س ُ ب َ ] (ع اِ) باقی آب در چاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانده ٔ آب در غدیر. (اقرب الموارد).
-
سحابة
دیکشنری عربی به فارسی
چفت , بست , زيب لباس(که بجاي دکمه بکار ميرود) , زيب دار
-
واژههای مشابه
-
سحابه
فرهنگ فارسی معین
(سَ ب یا بَ) [ ع . سحابة . ] (اِ.)قطعه ای از ابر.
-
واژههای همآوا
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ / ص ِب َ ] (ع اِ) ج ِ صاحب . (منتهی الارب ) (قطر المحیط).
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ ب َ ] (اِخ ) یاران پیغمبر (ص ). کسانی که درک حضور پیغمبراسلام را کرده اند. و در نفایس الفنون آرد: صحابه به اعتبار سبقت اسلام و هجرت و وفور علم و فضیلت و کثرت ملازمت و روایت ، و حضور در مقامات فاضله دوازده طبقه اند. و مشهور چنان است که عد...
-
صحابة
لغتنامه دهخدا
صحابة. [ ص َ ب َ ] (ع مص )یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست [ بمعنی مصدری ] . (غیاث اللغات ). || یاری نمودن . آمیزش کردن . و مؤلف منتهی الارب گوید: به کسر نیز آمده است . صحبت کردن . (تاج المصادر بیهقی ). همراهی . مصاحبت : مکتوب به صحابت چاپار واص...
-
صحابت
فرهنگ فارسی معین
(صَ بَ) [ ع . صحابة ] 1 - (مص ل .) یار شدن . 2 - (اِمص .) یاری .
-
صحابت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: صحابة] [قدیمی] sahābat ۱. یار و همدم شدن.۲. همراهی و همدمی؛ معاشرت.
-
جستوجو در متن
-
زیب لباس(که بجای دکمه بکار میرود)
دیکشنری فارسی به عربی
سحابة
-
زیب دار
دیکشنری فارسی به عربی
سحابة
-
چفت
دیکشنری فارسی به عربی
رباط , سحابة , غطاء , مزلاج