کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سجین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سجین
/sejjin/
معنی
۱. سخت از هر چیز؛ شدید؛ سخت.
۲. (اسم) نام جایی در دوزخ.
۳. دائم؛ ثابت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. دوزخ، جهنم
۲. زندان، محبس
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سجین
واژگان مترادف و متضاد
۱. دوزخ، جهنم ۲. زندان، محبس
-
سجین
لغتنامه دهخدا
سجین . [ س َ ] (ع ص ) بندی . (منتهی الارب ). مسجون . (اقرب الموارد). مذکر و مؤنث در وی یکسانست . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
سجین
لغتنامه دهخدا
سجین . [ س َج ْ جی ] (اِخ ) از دیه های ساوه . (تاریخ قم ص 140).
-
سجین
لغتنامه دهخدا
سجین . [ س ِج ْ جی ] (اِخ ) از قراء مصر است ، واﷲ اعلم . (معجم البلدان ).
-
سجین
لغتنامه دهخدا
سجین . [ س ِج ْ جی ] (اِخ ) موضعی است که در وی کتاب فجار و کفار بود، یا وادیی است در جهنم یا سنگی است در زمین هفتم . (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم البلدان ). کتاب که اعمال شیاطین و مجرمین در آن مسطور است . (غیاث ). گفته اند موضعی است که در آ...
-
سجین
لغتنامه دهخدا
سجین . [س ِج ْ جی ] (ع ص ) شدید. (اقرب الموارد). سخت از هر چیزی . (منتهی الارب ). || دائم . (اقرب الموارد). ثابت . || آنکه همواره بی زن باشد. || گرداگرد خرمابن . (منتهی الارب ). السلتین من النخل . (اقرب الموارد). || علانیة. (منتهی الارب ). || آب طعم ...
-
سجین
فرهنگ فارسی معین
(س جُ) [ ع . ] (اِ.) نام جایی در دوزخ .
-
سجین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] sejjin ۱. سخت از هر چیز؛ شدید؛ سخت.۲. (اسم) نام جایی در دوزخ.۳. دائم؛ ثابت.
-
واژههای مشابه
-
سجين
دیکشنری عربی به فارسی
زنداني , اسير
-
سِجِّينٍ
فرهنگ واژگان قرآن
سفلي (پستي) روي سفلاي ديگر ، و يا به عبارتي پستي دو چندان و گرفتاري در چنان پستي مخالف عليين
-
جستوجو در متن
-
زندانی
دیکشنری فارسی به عربی
سجين
-
اسیر
دیکشنری فارسی به عربی
اسير , سجين , عبد
-
بوسجین
واژهنامه آزاد
از دو کلمه بو که مخفف شده ابو به معنی پدر می باشد و کلمه سجین که به معنی زندان است, گرفته شده است. نام روستایی است در 30 کیلومتری شهرستان اردبیل مرکز استان اردبیل.