کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سجیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سجیدن
معنی
(سَ دَ) (مص ل .) سرمای سخت شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
freeze
-
جستوجوی دقیق
-
سجیدن
لغتنامه دهخدا
سجیدن . [ س َ دَ ] (مص ) سرمای سخت شدن . (برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ).متعدی آن «سجانیدن ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
سجیدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ) (مص ل .) سرمای سخت شدن .
-
جستوجو در متن
-
سجام
لغتنامه دهخدا
سجام . [ س َ ] (اِ) شجام . و رجوع کنید به سجانیدن ، سجیدن ، سجد، سجن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).سرمای سخت . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به شجام شود.
-
سجانیدن
لغتنامه دهخدا
سجانیدن . [ س َ / س ِ دَ ] (مص ) (از: سجان = سجام + یدن ، پسوند مصدری ) مصدر لازم آن سجیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سرد کردن چیزهای گرم . (برهان ) (آنندراج ). نیک سرد شدن و نیک سرد کردن . (شرفنامه ٔ منیری ).
-
ش
لغتنامه دهخدا
ش . (حرف ) حرف شانزدهم از الفبای فارسی و سیزدهم از حروف هجای عرب و بیست و یکم از حروف ابجد و در حساب ترتیبی نماینده ٔ عدد شانزده است و به حساب جُمَّل آن را به سیصد دارند. نام آن در فارسی و عربی شین است . در تهجی عبرانی که اصل تهجّی عربی است نام این ح...