کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سجلات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سجلات
/sejellāt/
معنی
۱. = سجِل
۲. خط اسلامی برگرفته از خط کوفی که برای نوشتن اسناد به کار میرفته است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سجلات
لغتنامه دهخدا
سجلات . [ س ِ ج ِ ] (اِ)یاسمن ، و در قاموس سجلاط (به طای حطی ) آورده و ظاهراً معرب کرده اند یا به تای قرشت غلط خوانده اند. (رشیدی ). یاسمین را یاسمن و یاسم و یاس نیز گویند و آن گلی است سپید و خوشبو. (آنندراج ). رجوع به سجلاط شود.
-
سجلات
لغتنامه دهخدا
سجلات . [ س ِ ج ِل ْ لا ] (ع اِ) نوعی از خط عربی . (فهرست ابن الندیم ص 11 و 13).
-
سجلات
لغتنامه دهخدا
سجلات . [ س ِ ج ِل ْ لا ](ع اِ) ج ِ سجل . (اقرب الموارد). رجوع به سجل شود.
-
سجلات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سِجِل] [قدیمی] sejellāt ۱. = سجِل۲. خط اسلامی برگرفته از خط کوفی که برای نوشتن اسناد به کار میرفته است.
-
واژههای مشابه
-
طین سجلات
لغتنامه دهخدا
طین سجلات . [ ن ِ س ِ ج ِل ْ لا] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به طین مختوم شود.
-
واژههای همآوا
-
سجلاط
لغتنامه دهخدا
سجلاط. [ س َ ج ُ / س ِ ج ُ ] (اِ) به لغت یونانی یاسمین را گویند که یاسمن زرد و یاسمن سفید باشد. (برهان ) (الفاظ الادویه ). در المعرب جوالیقی ص 184 سطر 6 و در منتهی الارب بدین معنی بکسر اول و دوم و تشدید سوم آمده است . رجوع به سجلات شود.
-
سجلاط
لغتنامه دهخدا
سجلاط. [ س ِ ج ِل ْ لا ] (ع اِ) چیزی است از صوف که زنان بر هودج اندازند. (المعرب جوالیقی از فراء). || یا آن جامه ٔ کتان نگارین بر شکل نگار خاتم . (منتهی الارب ) (المعرب ). و فراء گوید:آن جامه ای است کتانی نگار زده که نگارهای آن خاتم را ماند و گمان دا...
-
سجلاط
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] sejellāt ۱. (زیستشناسی) [قدیمی] = یاسمین۲. نوعی پوشش هودج.۳. جامۀ کتانی نقشونگاردار.
-
جستوجو در متن
-
ابن خیران
لغتنامه دهخدا
ابن خیران . [ اِ ن ُ خ َ ] (اِخ ) ولی الدوله ابومحمد احمدبن علی . وفات 431 هَ .ق . ادیب و شاعر. از طرف ظاهربن حاکم سلطان مصر متولی نوشتن سجلات بوده و دیوان شعری در چند ورقه داشته است .
-
شروطی
لغتنامه دهخدا
شروطی . [ ش ُ ] (ص نسبی ) این نسبت مربوط به نوشتن صکوک و سجلات می باشد. (از انساب سمعانی ). || صکاک . رئیس چک نویس . (از مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ). قباله نویس . (مهذب الاسماء) (یادداشت مؤلف ).
-
سجلاط
لغتنامه دهخدا
سجلاط. [ س َ ج ُ / س ِ ج ُ ] (اِ) به لغت یونانی یاسمین را گویند که یاسمن زرد و یاسمن سفید باشد. (برهان ) (الفاظ الادویه ). در المعرب جوالیقی ص 184 سطر 6 و در منتهی الارب بدین معنی بکسر اول و دوم و تشدید سوم آمده است . رجوع به سجلات شود.
-
قاضی نورالدین
لغتنامه دهخدا
قاضی نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) محمد (مولانا...) ولد مولانا نظام الدین عبدالقادر طبسی است . وی در علوم شرعی و نوشتن سلوک و سجلات و تمسکات وقوف تمام دارد و منصب قضاء کازرگاه چندی او را بوده و سه چهار سال نیز در دارالسطنه ٔ هرات به اتفاق سایر قضات ا...