کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستوق
لغتنامه دهخدا
ستوق . [ س َ س ُت ْ تو ] (معرب ، اِ) درم نبهره منقوش و قلب ، معرب سه تو. (منتهی الارب ) (النقود ص 147) (جوالیقی ص 203).
-
جستوجو در متن
-
ستوقة
لغتنامه دهخدا
ستوقة. [ س َ ق َ ] (معرب ، اِ) معرب ستو که به معنی درم ناسره است . (آنندراج ). ما غلت علیه عشة من الدراهم . (التعریفات ). ج ، ستوقات . (مهذب الاسماء). رجوع به ستوق شود.
-
سه تو
لغتنامه دهخدا
سه تو. [ س ِ ] (ص مرکب ) سه طبقه ، در جامه و کاغذ و امثال آن . (یادداشت بخط مؤلف ). || قسمی درهم نبهره و معرب آن ستوق است . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
ستو
لغتنامه دهخدا
ستو. [ س ِ ] (اِ) طنبوره را گویند که سه تار داشته باشد. (برهان ) : سیلی خوریم چون دف در عشق فخر جویان زخمه به چنگ آور میزن ستوی ما را. مولوی (از انجمن آرا).رجوع به ستا و ستار و ستاره شود. || زر قلب روکش ، یعنی درون آن مس یا آهن و بیرون آن نقره یا طلا...
-
درهم
لغتنامه دهخدا
درهم . [ دِ هََ / هَِ ] (معرب ، اِ) دِرهام . دِرَم . مقیاسی برای پول . معرب از یونانی ، و آن پنجاه دانق است و امروزه بر مطلق پول اطلاق شود. (ازاقرب الموارد). فارسی معرب است . (از تاج العروس ). ده یک دینار بوده است . (از احیاء العلوم ج 4 ص 153). نام س...