کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستوسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ستوسه
لغتنامه دهخدا
ستوسه . [س َ س َ / س ِ ] (اِ) بمعنی ستوسر که عطسه باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ستوسر و شنوسه و شنوشه شود.
-
ستوسه
دیکشنری فارسی به عربی
عطاس
-
جستوجو در متن
-
عطاس
دیکشنری عربی به فارسی
ستوسه , عطسه , عطسه کردن
-
sneeze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عطسه، ستوسه، عطسه کردن
-
ستوسر
لغتنامه دهخدا
ستوسر. [ س َ س َ ] (اِ) مصحف «سنوسه »= «شنوشه ». در مقدمه ٔ برهان ص 92 آمده : «هوایی باشد با صدا که بی اختیار از راه دماغ بجهد و آن را به عربی عطسه خوانند»، و باز در ذیل ستوسه میگوید «بفتح اول و سین بی نقطه بر وزن دبوسه ، بمعنی ستوسر است که عطسه باشد...
-
شنوشه
لغتنامه دهخدا
شنوشه . [ش َ / ش ِ نو ش َ / ش ِ ] (اِ) شنوسه . سنوسه . اشنوسه . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). هوایی باشد که از راه دماغ به جلدی و تندی تمام بی اختیار برآید و آن را به عربی عطسه گویند. (برهان ). عطسه . (فرهنگ جهانگیری ) (صحاح الفرس ) (انجمن آرا). در یکی از...