کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ستنج
/setanj/
معنی
ذخیره؛ پسانداز.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
store
-
جستوجوی دقیق
-
ستنج
لغتنامه دهخدا
ستنج . [ س ِ ت َ / س َ ت َ ] (اِ) چوبی را گویند که زیر آن غلطکها نصب کنند و آن را بر گردن گاو بندند و بر بالای غله ای که از کاه جدا نشده باشد بگردانند تا غله از کاه جدا گردد. (برهان ) (جهانگیری ).رجوع به سبنج و سپنج شود. || ذخیره و پس انداز. (برهان )...
-
ستنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ سپنج] setanj ذخیره؛ پسانداز.
-
ستنج
واژهنامه آزاد
ذخیره
-
جستوجو در متن
-
ذخیره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ذخیرَة، جمع: ذَخائِر] zaxire هر چیزی که برای روز مبادا نگه دارند؛ آنچه آماده سازند برای وقت حاجت؛ پسانداز؛ اندوخته؛ ستنج.