کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ستاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ستاک
/setāk/
معنی
۱. شاخهای که از بغل شاخۀ دیگر بروید؛ شاخۀ نورسته.
۲. شاخۀ راست درخت: ◻︎ بار دیگر بر ستاک گلبن بیبرگوبار / افسر زرین برآرد ابر مرواریدبار (ازرقی: ۲۳).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بن، ریشه، اصل، بیخ
۲. ماخذ، منبع، منشا، سرچشمه
۳. شاخه نورسته، شاخه درخت
۴. شاخه تازه تاک
دیکشنری
shoot, sprig, sprout, stalk
-
جستوجوی دقیق
-
ستاک
واژگان مترادف و متضاد
۱. بن، ریشه، اصل، بیخ ۲. ماخذ، منبع، منشا، سرچشمه ۳. شاخه نورسته، شاخه درخت ۴. شاخه تازه تاک
-
ستاک
لغتنامه دهخدا
ستاک . [ س ِ ] (اِ) هر شاخ نورسته ٔ تازه و نازک را گویند که از بیخ درخت بجهد. (برهان ) (غیاث ). ستاخ است که شاخ تازه رسته باشد. (آنندراج ). شاخی بود که از درخت نو برون آید یا از بیخش یا از بنش و آن شاخ تازه و نازک باشد. (اوبهی ). شاخ نو باشد که از بن...
-
ستاک
فرهنگ فارسی معین
(س ) (اِ.) شاخة نورسته .
-
ستاک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استاک، استاخ، ستاخ› [قدیمی] setāk ۱. شاخهای که از بغل شاخۀ دیگر بروید؛ شاخۀ نورسته.۲. شاخۀ راست درخت: ◻︎ بار دیگر بر ستاک گلبن بیبرگوبار / افسر زرین برآرد ابر مرواریدبار (ازرقی: ۲۳).
-
ستاک
دیکشنری فارسی به عربی
جزع
-
واژههای مشابه
-
scape
گلستاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] دُمگلآذینی برهنه که معمولاً از طوقۀ قاعدهای برگهای رویشی برمیخیزد
-
shoot 3
ستاک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] اندامهای هواییای که در امتداد محور گیاه روبهبالا رشد میکنند
-
stem 3
ستاک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] صورت مشترک یک صیغگان که پایۀ تصریف است متـ . بُن
-
جستوجو در متن
-
بُن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← ستاک
-
ستاخ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹استاخ› [قدیمی] setāx = ستاک
-
affix
وند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هر صورتسازی که به تکواژی دیگر مانند ریشه و ستاک متصل شود
-
مصدر
فرهنگ واژههای سره
ستاک، بن واژه، ریشه
-
ablaut, vowel gradation, gradation, apophony
واکهگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تغییرات واکهای در ستاک با انگیزش ساختواژی