کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبکی
/saboki/
معنی
۱. [مقابلِ سنگینی و گرانی] سبک بودن؛ کموزنی.
۲. [قدیمی، مجاز] چستیوچالاکی.
۳. [عامیانه، مجاز] جلفی.
۴. [مجاز] خواری و کوچکی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کموزنی ≠ ثقل، سنگینی
۲. چالاکی، فرزی
۳. خفت، سبکسری، طیره
۴. بیوقاری، جلفی
۵. خواری، حقارت
دیکشنری
levity, lightness, stylistic
-
جستوجوی دقیق
-
سبکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. کموزنی ≠ ثقل، سنگینی ۲. چالاکی، فرزی ۳. خفت، سبکسری، طیره ۴. بیوقاری، جلفی ۵. خواری، حقارت
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س َ ] (اِخ ) علی بن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف . رجوع به علی بن عبدالکافی شود.
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س َ ب ُ ] (حامص ) ضد گرانی . (غیاث ) (آنندراج ). کم وزنی . ضد سنگینی . (ناظم الاطباء) : بار لاغر نه سبک باشد و فربه نه گران سبکی به ز گرانی ز همه روی شمار. فرخی (دیوان چ عبدالرسولی ص 100). || ضعف عقل و خفّت رأی . (ناظم الاطباء). جلفی . عدم ...
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) احمدبن علی عبدالکافی ملقب به بهاءالدین و مکنی به ابوحامد ادیب ، قاضی متعبد متقی و کثیر الحج و الصدقه . مثل پدرش از افاضل وقت خود بود و از پدر خود و از رشیدی و ابوحیان و دیگر افاضل وقت درس خوانده و از اکابر مصر و شام نیز تحصیل مر...
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) تاج الدین عبدالوهاب بن علی بن عبدالکافی شافعی . رجوع به تاج الدین سبکی ابونصر عبدالوهاب و ریحانة الادب و الاعلام شود.
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) محمود محمدخطاب مالکی . او راست : 1 - تحفة الابصار و البصائر فی بیان کیفیة السیر مع الجنازة الی المقابر. 2 - الرسالة البدیعة فی الرد علی من طغی فخالف الشریعة، و آن فتاوی است درباره ٔ بدعتهایی که در جنازه ها پدید شده است . 3 - شرب...
-
سبکی
لغتنامه دهخدا
سبکی . [ س ُ ] (اِخ ) نقی الدین علی بن عبدالکافی بن تمام بن حمادی بن یحیی بن عثمان بن سواربن سلیم الانصاری مکنی به ابوالحسن مروی . رجوع به ابوالحسن علی بن عبدالکافی و رجوع به علی بن عبدالکافی و معجم المطبوعات و الاعلام زرکلی شود.
-
stylistic2
سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مربوط به سبک
-
سبکی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) بی خِردی ، بی وقاری .
-
سبکی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) saboki ۱. [مقابلِ سنگینی و گرانی] سبک بودن؛ کموزنی.۲. [قدیمی، مجاز] چستیوچالاکی.۳. [عامیانه، مجاز] جلفی.۴. [مجاز] خواری و کوچکی.
-
واژههای مشابه
-
علی سبکی
لغتنامه دهخدا
علی سبکی . [ ع َ ی ِ س ُ ] (اِخ ) ابن عبدالکافی بن علی بن تمام بن یوسف بن موسی بن تمام أنصاری خزرجی سبکی شافعی . ملقب به تقی الدین و مکنی به ابوالحسن . عالم در فقه و تفسیر و منطق و قرائت و حدیث و ادب و نحو و لغت و حکمت بود. وی در اول ماه صفر سال 683...
-
style zone
گسترۀ سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] محدودهای که دستساختههای جوامع مختلف ساکن آن، شاخصههای سبکی مشابه دارند
-
سبکی کردن
لغتنامه دهخدا
سبکی کردن . [ س َ ب ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زودگذر بودن . زود تمام شدن : سبکی کرد و [ ماه روزه ] بهنگام گذر کرد و برفت تا نگویند فروهشته برِ ما لنگر. فرخی .|| تظاهر بخفت روح و سبک مغزی کردن .
-
off-peak hours, slack hours
زمان سبکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مشترک حملونقل] ساعاتی که در آنها رفتوآمد وسایل نقلیه کم باشد