کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبکدل گشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبکدل گشتن
لغتنامه دهخدا
سبکدل گشتن . [ س َ ب ُ دِ گ َ ت َ ](مص مرکب ) ظریف خاطر گشتن . نازک طبع شدن : بس سبکدل گشتی از عشق ای فریدجان بده بار گران چندی کشی .عطار.
-
واژههای مشابه
-
سبکدل، سبکدل
واژگان مترادف و متضاد
شاد، شادمان، خوشحال، بیغم، سبکروح ≠ ناشاد
-
سبکدل کردن
لغتنامه دهخدا
سبکدل کردن . [ س َ ب ُ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سرخوش کردن . مست و خراب کردن : ساقی از رطل گران سنگی سبکدل کن مراحلقه ٔ بیرون این دنیای باطل کن مرا.صائب (از آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
اوفتادن
لغتنامه دهخدا
اوفتادن . [ دَ ] (مص ) افتادن و از پا درآمدن . || دور شدن . (ناظم الاطباء) (برهان ). || ساقط شدن . (ناظم الاطباء). سقوط کردن : یکی بدید بکوی اوفتاده مسواکش ربود تا بردش باز جای و باز کده . عماره .- از دیده اوفتادن ؛ بی ارزش و منفور شدن : آن در دو رس...