کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبيکة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبيکة
معنی
بار(در فلزات) , عيار , درجه , ماخذ , الياژ فلز مرکب , ترکيب فلز بافلز گرانبها , الودگي , شاءبه , عيار زدن , معتدل کردن , شمش , شمش زر يا سيم
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبيکة
دیکشنری عربی به فارسی
بار(در فلزات) , عيار , درجه , ماخذ , الياژ فلز مرکب , ترکيب فلز بافلز گرانبها , الودگي , شاءبه , عيار زدن , معتدل کردن , شمش , شمش زر يا سيم
-
واژههای مشابه
-
سبیکه
لغتنامه دهخدا
سبیکه . [ ] (اِخ ) نام مادر محمد تقی سبیکه ٔ نوبیه است و به روایتی صفیه از جهنیه . (از تاریخ قم ص 200).
-
سبیکه
لغتنامه دهخدا
سبیکه . [ س َ ک َ / ک ِ ] (از ع ، اِ) پاره ٔ نقره و مانند آن گداخته . ج ، سبائک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). زر و سیم گداخته . (دهار) (مهذب الاسماء). شوشه ٔ سیم . شمش نقره : عناب و سیم اگر نَبُوَدْمان روا بودعناب بر سبیکه ٔ سیمین او بس است . ا...
-
سبیکه
فرهنگ فارسی معین
(سَ کَ) [ ع . سبیکة ] (اِ.) قطعة طلا یا نقره ای که آن را گداخته و در قالب ریخته باشند.
-
سبیکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سبیکَة، جمع: سبائک] [قدیمی] sabike ۱. تکۀ سیم یا زر که آن را گداخته و در قالب ریخته باشند؛ شمش؛ شوشۀ زر و سیم.۲. قالب
-
جستوجو در متن
-
سبایک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سبائک، جمعِ سَبیکه] [قدیمی] sabāy(')ek = سبیکه
-
بار(در فلزات)
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
الیاژ فلز مرکب
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
ترکیب فلز بافلز گرانبها
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
شاءبه
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
عیار زدن
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
شمش زر یا سیم
دیکشنری فارسی به عربی
سبيکة
-
سبایک
لغتنامه دهخدا
سبایک . [ س َی ِ ] (ع اِ) سبائک . ج ِ سبیکة. رجوع به سبیکه شود.