کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبعه معلقات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
الوان سبعه
لغتنامه دهخدا
الوان سبعه . [ اَل ْ ن ِ س َ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رنگهای هفتگانه که عبارتند از بنفش ، نیلی (لاجوردی )، آبی ، سبز، زرد، نارنجی و قرمز.
-
حروف سبعه
لغتنامه دهخدا
حروف سبعه . [ ح ُ ف ِ س َ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح بهائیان ، هفت حرف کلمه ٔ «علیمحمد» که نام باب است به این نام خوانده میشود. رجوع به باب شود.
-
سبعة عشر
دیکشنری عربی به فارسی
هفده , هفده چيز
-
گله گاه سبعه
لغتنامه دهخدا
گله گاه سبعه . [ گ َ ل َ / ل ِ گ َل ْ ل َ / ل ِ هَِ س َ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) (رودخانه ٔ...) آبش شیرین مایل به شوری است . رودخانه مرز چندین ده را آب دهد و چون به ناحیه ٔ گله گاه رسد از تنگ رودَر گله گاه بیرون رفته به آب چشمه ٔ اوین و آب چشمه ٔ رودَر پیو...
-
سبعة و عشرون
لغتنامه دهخدا
سبعة و عشرون . [ س َ ع َ ت َوَ ع ِ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست وهفت .
-
اصحاب صحاح سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب صحاح سبعه . [ اَ ب ِ ص ِ ح ِ س َ ع َ ] (اِخ ) هفت تن از اکابر علمای سنت و جماعت ، هریک کتاب جامعی در احادیث نبوی تألیف کرده اند که مجموع آنها به «صحاح سبعه » معروف و محل اعتماد همه ٔ اهل سنت است ، و آنان عبارتند از: محمدبن اسماعیل بخاری .مسلم ...
-
اصحاب کتب سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب کتب سبعه . [ اَ ب ِ ک ُ ت ُ ب ِ س َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به اصحاب صحاح سبعه شود.
-
جستوجو در متن
-
معلقات
لغتنامه دهخدا
معلقات .[ م ُ ع َل ْ ل َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ معلقة. (اقرب الموارد)(یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معلقة شود.- معلقات سبع ؛ سبعه ٔ معلقه . رجوع به معلقة و «سبعه ٔ معلقات » شود.
-
سبعیات
لغتنامه دهخدا
سبعیات . [ س َ عی یا ] (اِخ ) در شعر زیر منظور سبعه ٔ معلقه است : این قصیده ز جمع سبعیات ثامنه ست از غرائب اشعارازدر کعبه گر درآویزندکعبه بر من فشاندی اشعار. ؟رجوع به سبعه ٔ معلقات و اصحاب سبعه ٔ معلقات شود.
-
معلقات
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) سبعة معلقه ؛ هفت قصیده ای که در زمان جاهلیت در خانة کعبه آویزان کرده بودند.
-
اصحاب معلقات عشره
لغتنامه دهخدا
اصحاب معلقات عشره . [ اَ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ت ِ ع َ ش َ رَ ] (اِخ ) برخی از اهل سیَر بر آنند که ده قصیده از ده تن از شاعران عصر جاهلیت بشرح مذکور در «اصحاب معلقات سبعه » در کعبه آویخته بودند و از خوف رسوایی در مقابل قرآن قصاید خودشان را دزدیدند و آن ...
-
معلقة
لغتنامه دهخدا
معلقة. [ م ُ ع َل ْ ل َ ق َ ] (ع ص ) تأنیث معلق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به معلق و معلقه شود. || زن شوی گم شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زنی که نه دارای شوهر باشد و نه طلاق داده باشد یعنی شوی وی گم شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد...
-
سبع طوال
لغتنامه دهخدا
سبع طوال . [ س َ ع ِ طِ ] (اِخ ) مراد از سبعه ٔ معلقات است . (غیاث ) (آنندراج ) : گویمت گر کنی ز من توسؤال این نکوتر بسی ز سبع طوال .|| هفت سوره ٔ درازتر اول قرآن . (مهذب الاسماء). هفت سوره ٔ طویل قرآن : بقره ، آل عمران ، نساء، مائده ، اعراف ، یونس ...
-
بطلیوسی
لغتنامه دهخدا
بطلیوسی . [ ب َ طَ ی َ ] (اِخ ) (وزیر). ابوبکر عاصم بن ایوب بطلیوسی نحوی . بگفته ٔ صاحب البلغه ، وی پیشوایی در لغت بود. از ابوعمر سفاسی و جز او روایت کرد و بقول صاحب بغیة الوعاة بر معلقات (سبعه ) شرحی نوشت . ابن بشکوال وفات وی را بسال 494 هَ . ق . آو...