کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبعه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سبعه ٔ منحوسه
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ منحوسه . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ م َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت از عطیط، عریم ، سرموش ، کلاب ، ذوذوابة،لحیان و کبد است . رجوع به هفت خلیفه در برهان شود.
-
آباء سبعه
فرهنگ فارسی معین
(ء ِ سَ عَ) [ ع . ] (اِمر.) هفت پدران ، کنایه از: هفت سیاره .
-
حکمای سبعة
لغتنامه دهخدا
حکمای سبعة. [ ح ُ ک َ ی ِ س َ ع َ ] (اِخ ) نامی است که بهفت حکیم قدیم یونانی دهند. یعنی ثالس ملطی . پیتاکس . بیاس . کله ابول . دمیرن . شیلن . سلن . و بعضی مؤلفین دو تن دیگر را به جای دو کس از نامبردگان آورده اند و ان دو عبارتند از آناکارسیس . پتریان...
-
قراء سبعه
لغتنامه دهخدا
قراء سبعه . [ ق ُرْ را ءِ س َ ع َ / ع ِ ](اِخ ) مراد از قراء سبعه ، امامان مشهور قرأات هستند که در تنظیم قرآن و نقطه گذاری آن و تجوید قرائت ازجهت اعراب و بنا و ملاحظه ٔ مد و ادغام و فصل و وصل ونظایر اینها به مذهب آنان تمسک میشود. نزول قرآن به هفت حر...
-
محال سبعه
لغتنامه دهخدا
محال سبعه .[ م َ ل ِ س َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به محال هفتگانه و جغرافی غرب ایران ص 115 شود.
-
الوان سبعه
لغتنامه دهخدا
الوان سبعه . [ اَل ْ ن ِ س َ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رنگهای هفتگانه که عبارتند از بنفش ، نیلی (لاجوردی )، آبی ، سبز، زرد، نارنجی و قرمز.
-
حروف سبعه
لغتنامه دهخدا
حروف سبعه . [ ح ُ ف ِ س َ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح بهائیان ، هفت حرف کلمه ٔ «علیمحمد» که نام باب است به این نام خوانده میشود. رجوع به باب شود.
-
سبعة عشر
دیکشنری عربی به فارسی
هفده , هفده چيز
-
گله گاه سبعه
لغتنامه دهخدا
گله گاه سبعه . [ گ َ ل َ / ل ِ گ َل ْ ل َ / ل ِ هَِ س َ ع َ / ع ِ ] (اِخ ) (رودخانه ٔ...) آبش شیرین مایل به شوری است . رودخانه مرز چندین ده را آب دهد و چون به ناحیه ٔ گله گاه رسد از تنگ رودَر گله گاه بیرون رفته به آب چشمه ٔ اوین و آب چشمه ٔ رودَر پیو...
-
سبعة و عشرون
لغتنامه دهخدا
سبعة و عشرون . [ س َ ع َ ت َوَ ع ِ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) بیست وهفت .
-
اصحاب صحاح سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب صحاح سبعه . [ اَ ب ِ ص ِ ح ِ س َ ع َ ] (اِخ ) هفت تن از اکابر علمای سنت و جماعت ، هریک کتاب جامعی در احادیث نبوی تألیف کرده اند که مجموع آنها به «صحاح سبعه » معروف و محل اعتماد همه ٔ اهل سنت است ، و آنان عبارتند از: محمدبن اسماعیل بخاری .مسلم ...
-
اصحاب کتب سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب کتب سبعه . [ اَ ب ِ ک ُ ت ُ ب ِ س َ ع َ ] (اِخ ) رجوع به اصحاب صحاح سبعه شود.
-
اصحاب معلقات سبعه
لغتنامه دهخدا
اصحاب معلقات سبعه . [ اَ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ت ِ س َ ع َ ] (اِخ ) هفت تن از شاعران روزگار جاهلیت عرب بودند که هر یک قصیده ای غراسرودند و برحسب رسم معمول آن دوران آنها را از در کعبه بیاویختند که واردشوندگان آنها را ببینند و مایه ٔ شهرت و افتخار آنان گر...
-
واژههای همآوا
-
صباح
فرهنگ نامها
(تلفظ: sabāh) (عربی) (در قدیم) بامداد ، صبح در مقابلِ مَسا ؛ (به مجاز) روز .
-
سباح
واژگان مترادف و متضاد
آبورز، شناگر، شناور