کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبعة عشر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبعة عشر
معنی
هفده , هفده چيز
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبعة عشر
دیکشنری عربی به فارسی
هفده , هفده چيز
-
واژههای مشابه
-
سبعه
لغتنامه دهخدا
سبعه . [ س َع َ ] (اِخ ) (بلوک ...) ناحیه ٔ وسیعی است از گرمسیرات فارس میانه ٔ جنوب و مغرب شیراز افتاده ، درازی آن ازقریه ٔ پدمی از ناحیه ٔ فرگ تا رضوان ناحیه ٔ فین سی ودو فرسنگ پهنای آن از قریه ٔ فارغان تا قریه ٔ رو در ناحیه ٔ فین شانزده فرسنگ محدود...
-
سبعه
فرهنگ فارسی معین
(سَ عَ) [ ع . سبعة ] (اِ.) عدد هفت .
-
سبعه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سبعَة] [قدیمی] sab'e هفت.
-
سَبْعَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
هفت
-
سبعه ٔ الوان
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ الوان . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ اَل ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هفت رنگ مشهوره و آن سیاه و سپید و سرخ و سبز وزرد و کبود و گل گز که در این زمانه عباسی گویند. (غیاث ) (آنندراج ). || طعامهای هفت رنگ و آن از سنتهای فرعون است . (غیاث ) (آنندراج ) : چن...
-
سبعه ٔ امعا
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ امعا. [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عبارت از معده و شُش و روده که اثناعشر و صائم و دقیق و اعور و قولون و مستقیم است . (آنندراج ) (غیاث ).
-
سبعه ٔ سیاره
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ سیاره . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ س َی ْ یا رَ / رِ ] (اِخ ) هفت اختر. کواکب سبعه که عبارتند: قمر، عطارد، زهره ، شمس ، مریخ ، مشتری ، زحل : کواکب ، مه و تیر و ناهید می دان چو خورشید و بهرام و برجیس و کیوان .(از یادداشت مؤلف ).
-
سبعه ٔ معلقات
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ معلقات . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ م ُ ع َل ْ ل َ ] (اِخ ) نام هفت قصیده از شاعران فصیح و بلیغ عرب که از روی تفاخر بر دروازه ٔ کعبه آویخته بودند تاصادر و وارد هر دیار مشاهده نمایند. (غیاث ) (آنندراج ). عرب بر آن است که در عهد جاهلیت هفت قصیده از هفت...
-
سبعه ٔ معلقه
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ معلقه . [ س َ ع َ/ ع ِ ی ِ م ُ ع َل ْ ل َ ق َ / ق ِ ] (اِخ ) رجوع به سبعه ٔ معلقات و اصحاب معلقات سبعه و معلقه و معلقات شود.
-
سبعه ٔ منحوسه
لغتنامه دهخدا
سبعه ٔ منحوسه . [ س َ ع َ / ع ِ ی ِ م َ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت از عطیط، عریم ، سرموش ، کلاب ، ذوذوابة،لحیان و کبد است . رجوع به هفت خلیفه در برهان شود.
-
آباء سبعه
فرهنگ فارسی معین
(ء ِ سَ عَ) [ ع . ] (اِمر.) هفت پدران ، کنایه از: هفت سیاره .
-
حکمای سبعة
لغتنامه دهخدا
حکمای سبعة. [ ح ُ ک َ ی ِ س َ ع َ ] (اِخ ) نامی است که بهفت حکیم قدیم یونانی دهند. یعنی ثالس ملطی . پیتاکس . بیاس . کله ابول . دمیرن . شیلن . سلن . و بعضی مؤلفین دو تن دیگر را به جای دو کس از نامبردگان آورده اند و ان دو عبارتند از آناکارسیس . پتریان...
-
قراء سبعه
لغتنامه دهخدا
قراء سبعه . [ ق ُرْ را ءِ س َ ع َ / ع ِ ](اِخ ) مراد از قراء سبعه ، امامان مشهور قرأات هستند که در تنظیم قرآن و نقطه گذاری آن و تجوید قرائت ازجهت اعراب و بنا و ملاحظه ٔ مد و ادغام و فصل و وصل ونظایر اینها به مذهب آنان تمسک میشود. نزول قرآن به هفت حر...