کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبزکالک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبزکالک
/sabzkālak/
معنی
میوۀ سبز و کال؛ میوۀ نارس.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبزکالک
لغتنامه دهخدا
سبزکالک . [ س َ ل َ ] (اِ مرکب ) خربزه ٔ نارسیده . (اشتینگاس ). خربزه ٔ نارس . (ناظم الاطباء).
-
سبزکالک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sabzkālak میوۀ سبز و کال؛ میوۀ نارس.