کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبزآب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِ مرکب ) آبی که با پیدا شدن نباتات ذره بینی بسبزی زند. آبی که برای خزه رنگ سبزی گردانیده . (یادداشت مؤلف ).
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 2812 بر در جنوب شرق قلعه ٔ سرکاری بامیان متعلق به حکومت اعلی پروان که بخط 65 درجه و 59 دقیقه و 55 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 34 درجه و 42 دقیقه و 46 ثانیه ٔ عرض البلدشمالی واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی افغان...
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِخ ) موضعی است بفاصله ٔ 97/5 کیلومتر در شمال شهر غزنی مربوط بحکومت اعلی غزنی که بخط 37 درجه و 57 دقیقه و 34 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 33 درجه و 59 دقیقه و 39 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی واقع است . (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ).
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِخ ) نام یکی از ایستگاههای راه آهن تهران به اهواز. این محل در 691 هزارگزی تهران و 16 هزارگزی جنوب باختری اندیمشک واقع است . ساکنین آن کارمند راه آهن میباشند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
واژههای همآوا
-
سبز آب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sabz[']āb آبی که بهواسطۀ وجود خزهها و گیاههای ذرهبینی سبزرنگ شده باشد؛ آب سبز.
-
جستوجو در متن
-
مهقاء
لغتنامه دهخدا
مهقاء. [ م َ ] (ع ص ) سبزآب . عین مهقاء؛ چشمه ٔ سبزآب . || مؤنث امهق ؛ سخت سپید که به هیچ رنگ آمیزش ندارد و تابان و براق نباشد. (از منتهی الارب ).