کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبد رأی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
vote bank/ vote-bank/ votebank
سبد رأی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سیاسی و روابط بینالملل] مجموعهآرای رأیدهندگانی که بهطور جمعی و همیشگی به یک حزب یا نامزد خاص رأی میدهند
-
واژههای مشابه
-
food basket
سبد غذایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] مقدار متوسط مواد غذاییای که برای مصرف در اختیار خانوادهها قرار دارد
-
سبد چین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) [قدیمی] sabadčin ۱. انگور یا میوۀ دیگر که از درخت بچینند و در سبد بگذارند: ◻︎ مغ از نشاط سبدچین که مست خواهد شد / کند برابر چرخشت خشت بالینا (عماره: شاعران بیدیوان: ۳۵۲).۲. بقیۀ میوه که در آخر فصل در شاخههای درخت به جا مانده باشد؛...
-
گل روی سبد
لغتنامه دهخدا
گل روی سبد. [ گ ُ ل ِ ی ِ س َ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گلی که بهتر از نوع خود باشد چه گلها که در سبد گل بر روی چینند بهتر از سایر گلها میباشد. (آنندراج ). گل سرسبد : زین غزل چون شنوی بوی حقیقت تأثیرگل روی سبد دختر دیوان من است . محسن تأثیر (ا...
-
لبد و سبد
لغتنامه دهخدا
لبد و سبد. [ ل َ ب َ وَ س َ ب َ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) الشعر و الصوف . موی و پشم .- او رالَبد و سَبدی نبودن ؛ او را هیچ نبودن . (از منتهی الارب ).