کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبحانه وتعالی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبحانه وتعالی
/sobhānahuvata'ālā/
معنی
پاک و منزه است او (خدا) و والا است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبحانه وتعالی
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] sobhānahuvata'ālā پاک و منزه است او (خدا) و والا است.
-
واژههای مشابه
-
سُبْحَانَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
او از هر عيب و نقصي بري است - او منزه است
-
جستوجو در متن
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ ] (اِخ ) نام کوهی است که در غار آن به امر پروردگار هاروت و ماروت را سرنگون آویختند: ... القصه چون این افعال سیئه (مستی و آدم کشی ) از هاروت و ماروت صدور یافت ... چون از خواب مستی بیدار گشتند بهلاکت خود متیقن شده آغاز گریه و زاری نمودند.....
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن ابی الحسن بن محمدبن جریربن عبداﷲبن لیث بن جریربن عبداﷲ البجلی الجامی الخراسانی . مکنی به ابونصر و ملقب به زنده پیل و شیخ الاسلام و شیخ جام . یکی از بزرگان طریقه ٔ صوفیه و از اکابر مشایخ این طائفه است و گویندنسب وی به سی وپ...
-
وجد
لغتنامه دهخدا
وجد. [ وَ ] (ع مص ) جِدَة. وُجد. وجود. وِجدان . اِجدان . یافتن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || ادراک و اصابه . (اقرب الموارد). || جِدَه . مَوجِدَة. خشم گرفتن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). غضب کردن . (ناظم الاطباء)....
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) ابن احمدالکاشی ملقب به معین الدین . خوندمیر در دستورالوزراءآرد (ص 194) که او بزیور انواع فضایل نفسانی و اصناف کمالات انسانی محلی و آراسته بود و از افعال ردیه واوصاف دنیه مانند عجب و نخوت و کبر و خست محلی و پیراسته ، خال او ن...
-
ادب
لغتنامه دهخدا
ادب . [ اَ دَ ] (ع اِ) (معرب از فارسی ) فرهنگ . (مهذب الاسماء).پرهیخت . دانش . (غیاث اللغات ). ج ، آداب : چه جوئی آن ادبی کآن ادب ندارد نام چه گوئی آن سخنی کان سخن ندارد چم . شاکر بخاری .هزار گونه ادب جان ز عشق آموزدکه آن ادب نتوان یافتن بمکتبها. مول...