کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبحات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سبحات
/sobohāt/
معنی
۱. = سبحه
۲. انوار پروردگار و جلالت او.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
سبحهها، انوار الهی، جلال ربوبی، عظمت الهی، انوار جلالت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبحات
واژگان مترادف و متضاد
سبحهها، انوار الهی، جلال ربوبی، عظمت الهی، انوار جلالت
-
سبحات
فرهنگ فارسی معین
(سُ بُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - جِ سبحه . 2 - انوار الهی ، جلال و عظمت خدای تعالی . (?(سبحان (سُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - پاکیزه کردن . 2 - به پاکی یاد کردن خداوند. ؛ ~ الله الف - خداوند پاک و منزه از عیب و نقص است . ب - کلمه ای است از برای شگفتی و تعجب .
-
سبحات
لغتنامه دهخدا
سبحات . [ س ُ ب ُ ] (ع اِ) جایهای سجود. (منتهی الارب ). مواضع سجود. (از منتهی الارب ).- سبحات وجه اﷲ ؛ انوار اوست و جلالت وی تعالی شأنه . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ) : لو کشفت عن وجهه لاحرقت سبحات وجهه ما ادرک بصره . (حکمت اشراق ص 16...
-
سبحات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: سُبحَة] [قدیمی] sobohāt ۱. = سبحه۲. انوار پروردگار و جلالت او.
-
جستوجو در متن
-
سبحة اللـه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [عربی] [قدیمی] sobhatollāh جلال خداوند.〈 سبحات وجهاللـه: [قدیمی] جلال و عظمت باریتعالی؛ انوار الهی.
-
تسلیخ
لغتنامه دهخدا
تسلیخ . [ ت َ ] (اِ) سجاده و جانماز را گویند و به این معنی با شین نقطه دار هم آمده است .(برهان ) (از ناظم الاطباء). سجاده است که فارسی آن جای نماز است و این لغت چون غیرمشهور است در اشعار به مناسبت تشبیه ، تسبیح خوانده اند و مرکز لام را با، تصور کرده ...
-
متعلق
لغتنامه دهخدا
متعلق . [ م ُ ت َ ع َل ْ ل ِ ] (ع ص ) درآویزنده به چیزی . (آنندراج ). آویزان . (ناظم الاطباء). || علاقه دارنده و آویزان و آویخته و ملحق شده و پیوند شده و اتصال یافته . (ناظم الاطباء). بازبسته . وابسته : و از هیچ رو فائده رسان را فائده نمیداند و نفع ر...
-
حقیقت
لغتنامه دهخدا
حقیقت . [ ح َقی ق َ ] (ع اِ) چیزی که بطور قطع و یقین ثابت است . حقیقت اسم است برای چیزی که در محل خود مستقر باشد. (از تعریفات جرجانی ). تاء در حقیقت برای تأنیث نیست بلکه برای نقل از صفت به اسم است مانند تاء علامت .- حقیقت شدن ؛ ثابت شدن . محقق شدن ...
-
صبح ازل
لغتنامه دهخدا
صبح ازل . [ ص ُ ح ِ اَ زَ ] (اِخ ) نام او میرزا یحیی فرزند میرزا عباس از مردم نور مازندران و مؤسس فرقه ٔ ازلیان است . ازلیان و بهائیان دو فرقه اند که پیشوای هر یک از این دو دسته خود را جانشین سیدعلی محمد باب شیرازی میدانند. چنانکه میدانیم سیدعلی محم...