کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبب سازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سبب تاخیر
دیکشنری فارسی به عربی
عائق
-
سبب مباهات
دیکشنری فارسی به عربی
فکر
-
سبب بیزاری شدن
دیکشنری فارسی به عربی
احتقر
-
مبنی بر سبب
دیکشنری فارسی به عربی
سببي
-
سبب وجود شدن
دیکشنری فارسی به عربی
انجب
-
به چه سبب
دیکشنری فارسی به عربی
کيف
-
طعمه یا چیز جالبی که سبب عطف توجه دیگری شود
دیکشنری فارسی به عربی
سحر
-
جستوجو در متن
-
سازی
لغتنامه دهخدا
سازی . (حامص ) جزو دوم کلمات ، مرکب از «ساز» (نعت فاعلی مرخم ) و «ی » (حاصل مصدر) است . این کلمه اکثر به اسم ذات پیوندد و حاصل مصدر سازد بمعنی سازندگی ، بناکردن یا بعمل آوردن و استحصال و درست کردن چیزی ، و عمل و حرفه و شغل سازنده ٔ آن ، چون گری و کار...
-
کلن
لغتنامه دهخدا
کلن . [ ک ُ ] (اِخ ) شهری در آلمان که بر کنار رود رن واقع است و 645800 تن سکنه دارد و بوسیله ٔ رومیان بنا نهاده شده است . در این شهر کلیسای بزرگ و زیبائی که به سبک گوتیک ساخته شده وجود دارد. کارخانه های بافندگی ، شیمیایی ، آرد سازی ، آبجوسازی ، شیشه ...
-
مرجان
فرهنگ نامها
(تلفظ: marjān) (سریانی) جانور بیمهرهی کوچک دریایی که پوشش آهکی ترشح میکند و نسلهای جدید آن روی بقایای نسل قدیمی زندگی میکنند و جزایر مرجانی را بوجود میآورند ؛ بقایای قرمز رنگ رسوب یافته از همین جانور که از آن در جواهر سازی و ساخت اشیای زینتی اس...
-
وسیله
لغتنامه دهخدا
وسیله . [ وَ ل َ / ل ِ ] (از ع ، اِ) دستاویز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه باعث تقرب به غیر شود. (تعریفات ). آنچه به توسط آن به دیگری تقرب جویند. (از فرهنگ فارسی معین ). || سبب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). علت . (فرهن...
-
محرق
لغتنامه دهخدا
محرق . [ م ُ ح َرْرِ ] (ع ص ) نیک سوزاننده به آتش . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سوزاننده .- پتاس محرق ؛ رجوع به پطاس محرق شود.- سود محرق ؛ ئیدرات سدیم را گویند که یکی از قلیائیات قوی است و فرمول شیمیائی آن NaoH است . در صنعت مورد استعمال فراو...
-
بلبان
لغتنامه دهخدا
بلبان . [ ب َ ل َ ] (اِ) نام سازی که به اشتراک لب و دست می نوازند و بهمین سبب آن را به هندی منه چنگ گویند. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). قسمی ساز که با لبها آن را نوازند. (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به بالابان شود : آزاده شودجان من بیدل ازین غم هر...
-
گوبه لن
لغتنامه دهخدا
گوبه لن . [ گ ُ ب ِ ل َ ] (اِخ ) کارخانه ٔ گوبه لنها کارخانه ٔ مشهوری است که گوبه لنها، نقاشان رمس در قرن پانزدهم م . ایجاد کردند و نام خود را به آن دادند. در سال 1601 م . هانری چهارم قالی بافانی در آنجا به کار گماشت . در سال 1667 م . لویی چهاردهم آن...
-
یازی
لغتنامه دهخدا
یازی . (حامص ) (مرکب از یاز مخفف یازنده + «ی » علامت حاصل مصدر) امامستقلاً به کار نرود بلکه غالباً بصورت ترکیب استعمال می شود چنانکه در دست یازی و شمشیریازی و جز آنها.- دست یازی ؛ دست درازی . درازدستی کردن : جهان را چنین دست یازی بسی است ز هر رنگ نی...