کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سببي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سببي
معنی
علي , سببي , علتي , بيان کننده علت , مبني بر سبب
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سببي
دیکشنری عربی به فارسی
علي , سببي , علتي , بيان کننده علت , مبني بر سبب
-
واژههای مشابه
-
سببی
واژگان مترادف و متضاد
خویشاوندی، وابستگی ≠ نسبی
-
causative
سببی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] در فارسی، فعل گذرایی که با افزودن ونـد «ـ ان» بـه آن ظـرفیت (valency) یا تعداد وابستههایش افزایش مییابد متـ . فعل سببی causative verb, factitive verb
-
سببی
لغتنامه دهخدا
سببی . [ س َ ب َ بی ] (ص نسبی ) منسوب به سبب . آنچه به اسباب پدید آید.- قرابت سببی ؛ مقابل قرابت نسبی . قرابتی که از ولاء حاصل شود. رجوع به قرابت شود.
-
سببی
دیکشنری فارسی به عربی
سببي
-
causative verb, factitive verb
فعل سببی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← سببی
-
بی سببی
لغتنامه دهخدا
بی سببی . [ س َ ب َ بی ] (حامص مرکب ) بیعلتی . بی دلیلی . بی برهانی : سبب مپرس که چرخ از چه سفله پرور شدکه کام بخشی او را بهانه بی سببی است .حافظ.
-
خاصیت سببی
دیکشنری فارسی به عربی
سببية
-
قوم و خویش سببی
دیکشنری فارسی به عربی
صلة
-
جستوجو در متن
-
علی
دیکشنری فارسی به عربی
سببي
-
علتی
دیکشنری فارسی به عربی
سببي
-
بیان کننده علت
دیکشنری فارسی به عربی
سببي
-
مبنی بر سبب
دیکشنری فارسی به عربی
سببي