کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سباعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سباعی
/sobā'i[y]/
معنی
۱. آنچه دارای هفت رکن باشد؛ هفتتایی.
۲. کلمهای که بنای آن بر هفت حرف باشد؛ هفتحرفی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
هفتتایی، هفتحرفی، هفترکنی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سباعی
واژگان مترادف و متضاد
هفتتایی، هفتحرفی، هفترکنی
-
سباعی
فرهنگ فارسی معین
(سُ) [ ع . ] (ص نسب .) منسوب به سبعه . هفت تایی .
-
سباعی
لغتنامه دهخدا
سباعی . [ س ِ ] (ص نسبی ) نسبتی است مر بنی سباع را. (الانساب سمعانی ).
-
سباعی
لغتنامه دهخدا
سباعی . [ س ُ عی ی ] (ع ص نسبی ، اِ) نوعی از شعر که هفت مصرع باشد. (آنندراج ) (غیاث ). || آنچه دارای هفت رکن باشد.(اقرب الموارد). || (اِخ ) گاهی هفت فلک یا هفت ستاره مراد باشد. (غیاث ) (آنندراج ). || (ص ) شتر بزرگ دراز. (اقرب الموارد) (آنندراج ).- رج...
-
سباعی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به سبع) [عربی: سباعیّ] [قدیمی] sobā'i[y] ۱. آنچه دارای هفت رکن باشد؛ هفتتایی.۲. کلمهای که بنای آن بر هفت حرف باشد؛ هفتحرفی.
-
واژههای مشابه
-
صالح سباعی
لغتنامه دهخدا
صالح سباعی . [ل ِ ح ِ س ِ ] (اِخ ) صالح بن محمدبن صالح سباعی . یکی ازفضلای مصر. مولد وی بسال 1154 هَ . است . وی تحصیلات خود را در جامع ازهر بپایان رساند. او راست : «شرح الفتوحات المکیة» و «شرح حکم السکندری » و «شرح منظومة الاسماء الحسنی » تألیف در د...
-
واژههای همآوا
-
صبائی
لغتنامه دهخدا
صبائی . [ ص َ ] (اِخ ) وی شاعری است از مردم ادرنه و معاصر سلطان بایزید ثانی و او را دیوانی است . (کشف الظنون ج 1 ص 514).
-
سبائی
لغتنامه دهخدا
سبائی . [ س َ ] (ص نسبی ) نسبتی است به سبأبن یعرب بن قحطان . (الانساب سمعانی ).
-
جستوجو در متن
-
محمد
لغتنامه دهخدا
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن صالح ابوالسعود سباعی . رجوع به سباعی ... شود.
-
ابورهم
لغتنامه دهخدا
ابورهم . [ اَ رُ ] (اِخ ) سباعی . رجوع به ابورهم احزاب ... شود.
-
احزاب
لغتنامه دهخدا
احزاب . [ اَ ] (اِخ ) ابن اسید المقری . نام ابورهم سباعی است . رجوع به ابورهم احزاب بن اسید... شود.
-
راغب السباعی
لغتنامه دهخدا
راغب السباعی . [ غ ِ بُس ْ س ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن صالح سباعی . از متصوفان مصر بود و در دانشگاه الازهر تحصیلات خود را بپایان رسانید. قصیده ٔ غرایی درطریقه ٔ خلوتیه دارد که یک مصراع مطلع آن این است :«بدأت ببسم اﷲ و الحمد معلناً».(از اعلام زرکلی چ 2 ج...