کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سبابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سبابة
لغتنامه دهخدا
سبابة. [ س َب ْ با ب َ ] (ع اِ) انگشت شهادت . (دهار) (مهذب الاسماء). انگشت دشنام . (زمخشری ). انگشتی که پهلوی ابهامست چه هنگام سب بدان اشارت کنند. (اقرب الموارد). انگشتی که قریب نرانگشت است چون در عربی سَب ّ بمعنی دشنام باشد در ایام جاهلیت در عرب رسم...
-
واژههای مشابه
-
سبابه
واژگان مترادف و متضاد
انگشت دوم، انگشتشهادت، انگشت اشاره ≠ ابهام، خنصر، بنصر
-
سبابه
فرهنگ فارسی معین
(سَ بّ بِ) [ ع . سبابة ] (اِ.) دومین انگشت ، انگشت اشاره .
-
سبابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سبّابَة، مؤنثِ سباب] sabbābe انگشت شهادت؛ انگشت بین ابهام و وسطی؛ انگشت دشنام؛ انگشت اشاره.
-
انگشت سبابه
فرهنگ واژههای سره
انگشت نشانه
-
انگشت سبابه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: angošt(-e) nešun طاری: angošt(-e) ešâra طامه ای: angošt(-e) nešâna طرقی: angošt(-e) ešâra کشه ای: angošt(-e) sabbâba نطنزی: ongušt-e sabbâbe
-
واژههای همآوا
-
صبابة
لغتنامه دهخدا
صبابة. [ ص َ ب َ ] (ع اِمص ) عشق و شوق یا نرمی دل و رقت شوق یا گرمی و سوزش عشق یا تنگدلی از عشق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)(دهار). آرزومند گشتن . سخت آرزومند شدن . (زوزنی ).
-
صبابة
لغتنامه دهخدا
صبابة. [ ص ُ ب َ ] (ع اِ) باقی آب و شیر در خنور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ingrown toenail
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت سبابه
-
index finger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشت اشاره، انگشت نشان، سبابه
-
مسبحه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: مسبّحَة] [قدیمی] mosabbehe انگشت شهادت؛ سبابه.
-
forefingers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انگشتان دست، سبابه، انگشت شهادت، انگشت نشان