کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سایگی
لغتنامه دهخدا
سایگی . (اِ) ظاهراً مصحف ساتگی . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). قدح و پیاله ٔ شراب خوری . (آنندراج ) (برهان ). || کلاغ . (برهان ).
-
سایگی
لغتنامه دهخدا
سایگی . [ ی َ /ی ِ ] (حامص ) سایه و ظل . سایه داری . (ناظم الاطباء).
-
سایگی
لغتنامه دهخدا
سایگی . [ ی ِ ] (اِ) نام میوه ای . (آنندراج ) (بهار عجم ) : سایگی از پرتو مجلس بتاب سایه همی جست در آن آفتاب .میرخسرو (از آنندراج ).
-
واژههای مشابه
-
گران سایگی
لغتنامه دهخدا
گران سایگی . [ گ ِ ی َ / ی ِ ](حامص مرکب ) عمل گران سایه . رجوع به گران سایه شود.
-
جستوجو در متن
-
جام
لغتنامه دهخدا
جام . (اِ) پیاله ٔ آبخوری . (برهان ). پیاله از سیم و آبگینه و جز آن . (منتهی الارب ). پیاله ٔ شرابخوری . کاسه ای که ته آن دوره نداشته باشد. (ناظم الاطباء). ظرفی است که از برای نوشیدن از آن ترتیب یافته و مردمان قدیم شاخ را برای شرب استعمال مینمودند لک...