کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایهپسندی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
shadow zone
زون سایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] ناحیهای در فاصلۀ تقریبی 100 تا 140 درجه از رومرکز زمینلرزه که در آن موج P به سبب عبور از محیط کمسرعت دریافت نمیشود
-
ghost 1
سایه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] تصویر ناخواستۀ بهجامانده از متن تایپشده بر روی نمایشگر
-
shade 1
سایه 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] 1. رنگ حاصل از اختلاط یک رنگدانه یا رَزانۀ سیاه یا هر فام تیره با رنگدانه یا رَزانۀ دیگر 2. عمق رنگ 3. یک فام مشخص یا گونهای که تفاوتی اندک با آن دارد متـ . فامسایه
-
shadow, umbra 2
سایه 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک- اپتیک] ناحیۀ تاریک ناشی از واقع شدن جسمی ناشفاف بین چشمۀ نور و صفحۀ تصویر
-
umbra 1
سایه 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] 1. ناحیهای از زمین یا ماه که در هنگام گرفت در تاریکی کامل است 2. ناحیۀ تیرهتر و مرکزی هر لکۀ خورشیدی
-
shade 2, shading
سایهآمیزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] آمیختن رنگبخشِ معمولاً تیره با یک رنگ برای ساخت رنگی که با رنگ اولیه کمی متفاوت است
-
gobo
سایهافکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نقاب یا ورقه یا پردۀ کوچکی که در نزدیکی دوربین قرار داده میشود تا با تنظیم آن از مزاحمت بازتابهای نورافکن بر روی عدسی جلوگیری کند، یا در مقابل نورافکنها قرار میگیرد تا اَشکال متنوعی بر پسزمینه ایجاد کند
-
shade tolerant, shade demanding
سایهپسند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ویژگی گیاهی که قادر به رقابت زیستی در سایه است
-
mist coat
سایهپوشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] لایۀ پوششی بسیار نازک
-
light and shade
سایهروشن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای تجسمی] درجات مختلف میان روشنی و تاریکی در نقاشیهای سیاه و سفید
-
acoustic shadow
سایۀ صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای از فضا که به علت وجود مانع، موج صوتی به آن نمیرسد
-
terminator 2
سایهمرز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] خط جداکنندۀ بخشهای تاریک و روشن سیاره یا قمر
-
shadow mark
سایهنشان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سایهروشنهای سطح یک محوطۀ باستانی که نشاندهندۀ وجود پدیدارهای زیرسطحی مانند خاکریزها یا خندقها و دیوارها و فضاهای مدفون است
-
shadowgraph 1
سایهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] روشی در عکسبرداری که در آن نور چشمۀ نقطهای را به موازات آزمونگاه بر شارۀ درحالحرکت و از آنجا بر روی فیلم (film) میتابانند تا براساس شکست نور در شاره تغییرات چگالی آن بهصورت ناحیههای سایهروشن مشاهده شود
-
shadowgraph 2, shadowgram
سایهنگاشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، فیزیک] عکسی که به روش سایهنگاری برداشته میشود