کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساین
لغتنامه دهخدا
ساین . [ ی ِ ] (اِ) مصحف شاهین ، چون : شاهین دژ، شاهین قلعه .
-
واژههای همآوا
-
صاین
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāyen) (عربی) (در قدیم) نگهدارنده ، محافظ ؛ (به مجاز) حفظ کنندهی خویشتن از گناه ، پرهیزکار .
-
صاین
لغتنامه دهخدا
صاین . [ی ِ ] (ع ص ) نگاهدارنده . متحفظ. || پرهیزکار : در مواضی ایام دهقانی بوده است صاین ومتدین و متورع و متقی . (سندبادنامه ص 129). رجوع به صائن شود. || در مغولی بمعنی نیک است . (تعلیقات ادگار بلوشه بر جامع التواریخ رشیدی ص 28).
-
صاین
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - نگاه دارنده . 2 - پرهیزگار.
-
صاین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ مع . ] (ص .) نیک .
-
صاین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: صائن] [قدیمی] sāy(')en نگهدارنده؛ حفظکننده؛ نگهبان.