کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سایبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سایبان
/sāy[e]bān/
معنی
= سایهبان
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. آفتابگردان، سایهپوش، سایهگاه، آلاچیق، سایهبان، سایهوان، شامیانه، چتر، سایهپوش، سایهگاه، عرش، نش
۲. چادر، شامیانه، سراپرده، خیمه
دیکشنری
awning, bower, canopy, shading, sunshade, umbrella
-
جستوجوی دقیق
-
سایبان
واژگان مترادف و متضاد
۱. آفتابگردان، سایهپوش، سایهگاه، آلاچیق، سایهبان، سایهوان، شامیانه، چتر، سایهپوش، سایهگاه، عرش، نش ۲. چادر، شامیانه، سراپرده، خیمه
-
سایبان
فرهنگ فارسی معین
(یَ یا یِ) (اِمر.) سایه بان ، چتر، چادر یا چیز دیگری که برای جلوگیری از آفتاب برپا کنند. سایوان و سایه گاه نیز گفته اند.
-
سایبان
لغتنامه دهخدا
سایبان . (اِ مرکب ) (از: سایه + بان ، پسوند حفاظت و اتصاف ) معرب آن «صوان ». (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آفتاب گیر را گویند و آن چتری باشد مانند چتری که بر سر پادشاهان دارند تا مانع تابش آفتاب گردد. (برهان ). آنچه سایه افکند از بنا یا چادر و جز آن ...
-
سایبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sāy[e]bān = سایهبان
-
سایبان
دیکشنری فارسی به عربی
خيمة , ستارة , شمسية , کوخ , مظلة
-
واژههای مشابه
-
سایبان گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ستارة
-
سایبان کرباسی
دیکشنری فارسی به عربی
مظلة
-
سایبان یا چادر جلو مغازه
دیکشنری فارسی به عربی
دعامة
-
جستوجو در متن
-
canopies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپه ها، سایبان، خیمه، کروک اتومبیل، سایبان گذاشتن
-
canopy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، خیمه، کروک اتومبیل، سایبان گذاشتن
-
awninged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان
-
سایوان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sāyevān = سایبان
-
ظلال
واژهنامه آزاد
سایبان.