کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساگ
/sāg/
معنی
= ساج٢
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساگ
لغتنامه دهخدا
ساگ . (اِ) ساج معرب آن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). و آن درختی است بزرگ با چوب سیاه و محکم و سنگین و خوشبو و گرانبها، شبیه آبنوس و آن را در بناها و ساختن کشتی و اثاث خانه و تعبیه ٔ داروها بکار میبردند. رجوع به ساج شود.
-
ساگ
فرهنگ فارسی معین
[ معر. ] (اِ.) نوعی خورشت مانند آش که بیشتر در مازندران متداول است .
-
ساگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] (زیستشناسی) sāg = ساج٢
-
جستوجو در متن
-
sagnac interferometer
فرهنگ لغات علمی
تداخل سنج ساگ ناک
-
متساوی الساقین
واژهنامه آزاد
هَمساگ. چون ساق را به پارسی «ساگ» می گویند.
-
score
واژهنامه آزاد
ساگ، مَرَک (این دو واژه در زبان پهلوی همتای امتیاز و نمره است).
-
ساک
لغتنامه دهخدا
ساک . (اِ) درختی است بلند، و در هندوستان بسیار، و گویند چوبش سیاه است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به ساج و ساگ شود.
-
گشته
لغتنامه دهخدا
گشته . [ گ َ ت َ / ت ِ ] (اِ) ساگ سرخ . (الفاظ الادویه ). || سرگین . (الفاظ الادویه ). || محکم . (شعوری ج 2 ورق 306). شعوری شاهدی نیز آورده است که با معنی مناسب نیست .
-
ساج
لغتنامه دهخدا
ساج . (اِ) درختی باشد بسیار بزرگ و بیشتر در هندوستان روید، طبیعت آن سرد و خشک است . (برهان ) (رشیدی ) (غیاث اللغات ).معرب درخت ساگ است ، و بهندی آنرا ساکهو نامند، و ازچوب ساج تخته ٔ کشتی سازند. (آنندراج ). درختی است بلند در هندوستان بسیار، و گویند چو...