کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساویس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
ساویس
/sāvis/
معنی
۱. پنبۀ زدهشده که لای جامه بگذارند.
۲. جامهای که لای آن پنبه دوخته باشند.
۳. هرچیز نفیس و گرانمایه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، گرانمایه
۲. نفیس
۳. پنبهزدهشده
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساویس
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāvis) چیز گرانمایه ، نوعی پنبه .
-
ساویس
واژگان مترادف و متضاد
۱. ارزشمند، گرانمایه ۲. نفیس ۳. پنبهزدهشده
-
ساویس
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) 1 - پنبه زده شده که لای جامه بگذارند. 2 - هر چیز گرانبها.
-
ساویس
لغتنامه دهخدا
ساویس . (ص ، اِ) چیز گرانمایه . || پنبه ٔ محلوج . || جامه ٔ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند. (برهان ) (آنندراج ). پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش . (شرفنامه ٔ منیری ). || (اِ) سبدی باشد که زنان پنبه را که بجهت رشتن مهیا و آماده کرده باشند...
-
ساویس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sāvis ۱. پنبۀ زدهشده که لای جامه بگذارند.۲. جامهای که لای آن پنبه دوخته باشند.۳. هرچیز نفیس و گرانمایه.
-
جستوجو در متن
-
ساوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāvin) (= ساویس) ، ← ساویس . به علاوه آسوده و آرام ؛ نام جایی.
-
ساوس
لغتنامه دهخدا
ساوس . [ وِ ] (اِ) رجوع به ساون و ساوین و ساویس شود.
-
ساون
لغتنامه دهخدا
ساون . [ وَ ] (اِ) رجوع به ساوس و ساوین و ساویس و اشتنگاس شود.
-
ساوین
لغتنامه دهخدا
ساوین . (اِ) سبدی که در آن پنبه گذارند از برای ریسیدن . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). سبدی باشد که پنبه مهیا کرده بجهت رشتن در آن گذارند. (برهان ). سبد سرتنگ که بهندی پهاری گویند. (غیاث ): قفه ؛ ساوین پنبه و آن کدوی خشک میان تهی کرده است که پنبه در ...