کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساوه شاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساوه شاه
لغتنامه دهخدا
ساوه شاه . [ وَ ] (اِخ ) نام پادشاهی ترک : و درهنگام ساوه شاه ترک که بر در هری آمد کنارنگ پیش او شد بجنگ و ساوه شاه را بنیزه بیفکند. (مقدمه ٔ شاهنامه ٔ ابومنصوری از سبک شناسی بهار ج 2 ص 6).بیامد ز راه هری ساوه شاه ابا کوس و پیلان و گنج و سپاه . فردوس...
-
واژههای مشابه
-
دریاچه ٔ ساوه
لغتنامه دهخدا
دریاچه ٔ ساوه . [ دَرْ چ َ / چ ِ ی ِ وَ / وِ ] (اِخ ) بحیره ٔساوه . دریاچه ٔ قم . دریاچه ٔ حوض سلطان . رجوع به دریاچه ٔ قم و مآخذ ذیل شود: نزهةالقلوب ج 3 ص 222 و مجمل التواریخ و القصص و حبیب السیر چ طهران ج 1 ص 102.
-
دریای ساوه
لغتنامه دهخدا
دریای ساوه . [ دَرْ ی ِ وَ / وِ ] (اِخ ) دریاچه ٔ ساوه : دریای ساوه خشک شد و چند نوادر پدید آمد [ در روز ولادت پیغمبر ص ] . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 97). رجوع به دریاچه ٔ ساوه و دریاچه ٔ قم شود.
-
پیراحمد ساوه ای
لغتنامه دهخدا
پیراحمد ساوه ای . [ اَ م َ دِ وَ ] (اِخ ) نام مردی که از جانب امیرتیمور گورکان والی همدان و قم و کاشان و قزوین گردیده است . (حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 442).
-
مسجد جامع ساوه
لغتنامه دهخدا
مسجد جامع ساوه . [ م َ ج ِ دِم ِ ع ِ وَ / وِ ] (اِخ ) از ابنیه ٔ قدیمی ساوه در خارج شهر که دارای خطوط و گچ بریهای بسیار عالی است و فعلاً قسمتی از آن خراب شده . (جغرافیای سیاسی کیهان ).
-
جستوجو در متن
-
سابه شاه
لغتنامه دهخدا
سابه شاه . [ ب َ ] (اِخ ) معرب شابه [ ساوه (شاهنامه )، شاوگ (کریستنسن ) ] پسر خاقان و خال هرمز (579 - 590 م .) بیست و دومین پادشاه ساسانی است که در سال 588 م . به ایران تاخت و از بهرام چوبین شکست خورد. رجوع به ساوه شاه و شابه شاه شود.
-
فغفور
لغتنامه دهخدا
فغفور. [ ف َ ] (اِخ ) نام پسر ساوه شاه یا شابه شاه فرمانروای ترکستان در شاهنامه ٔ فردوسی چنین آمده است : که فغفور خواندیش وی را پدر.
-
شاه بستان
لغتنامه دهخدا
شاه بستان . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد شهرستان ساوه . دارای 128 تن سکنه .آب آن از قنات و محصول آن غلات و بنشن و پنبه و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
تیره راه
لغتنامه دهخدا
تیره راه . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) راه تاریک . || بدراه . بددین . منحرف : زمانی همی گفت بر ساوه شاه چه سود آمد از جادوی تیره راه . فردوسی .رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
پیروز گشتن
لغتنامه دهخدا
پیروز گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) پیروز شدن . فاتح شدن . ظفر یافتن . پیروز گردیدن .- پیروز گشتن بر کسی ؛ غلبه کردن بر او : چو پیروز گشتی تو بر ساوه شاه بر آن برنهادند یکسر سپاه . فردوسی .که بهرام بر ساوه پیروز گشت برزم اندرون گیتی افروز گشت .فردوسی...
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) (محمدبیگ ) از مردم ساوه و مرید حریفی است به زمان شاه طهماسب صفوی . وی به هندوستان رفت و بدانجا حرمت بسیار دید. این بیت از اوست :دوش غوغای سگان تو به گوشم آمدمُردم از رشک که آیا که گذشت از کویت .
-
ورده
لغتنامه دهخدا
ورده . [ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش خرقان شهرستان ساوه ، در 30هزارگزی جنوب خاور رازقان ، سر راه شاه عباس قزوین به اصفهان ، دارای 925 تن سکنه . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 شود.
-
همدان گشسب
لغتنامه دهخدا
همدان گشسب . [ هََ گ ُ ش َ ] (اِخ ) از سران سپاه بهرام چوبینه در جنگ با ساوه شاه خاقان ترکستان : به پیش اندرون بود همدان گشسب که در نی زدی آتش از نعل اسب .فردوسی .