کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ساون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ساون
لغتنامه دهخدا
ساون . [ وَ ] (اِ) رجوع به ساوس و ساوین و ساویس و اشتنگاس شود.
-
ساون
لغتنامه دهخدا
ساون . [ وُ ] (اِخ ) شهر و بندری است از ایتالیا که در ناحیه ٔ لیگوری وکنار خلیج ژن (جنوه ) قرار گرفته و دارای 72000 تن جمعیت است . صنایع آهن و شیمیایی دارد و بواسطه ٔ قرار گرفتن در کنار رودخانه دارای موقعیت تابستانی است و شهر ییلاقی بشمار میرود.
-
واژههای همآوا
-
صعون
لغتنامه دهخدا
صعون . [ ص ِ وَن ن ] (ع ص ) شترمرغ نر باریک گردن خردسر یا عام است . (منتهی الارب ). اشترمرغ خردسر. (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
ساوس
لغتنامه دهخدا
ساوس . [ وِ ] (اِ) رجوع به ساون و ساوین و ساویس شود.
-
ژول دوم
لغتنامه دهخدا
ژول دوم . [ ل ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) ژولین دولا رُوِر. پاپ مسیحی از 1503 تا 1513 م . متولد در حوالی ساون بسال 1443 و متوفی در رم بسال 1513 م . وی قدرت سیاسی پاپها را در ایتالیا که از دست رفته بود از نو زنده کرد.
-
ساویس
لغتنامه دهخدا
ساویس . (ص ، اِ) چیز گرانمایه . || پنبه ٔ محلوج . || جامه ٔ پنبه آگنده را گویند که در روز جنگ پوشند. (برهان ) (آنندراج ). پنبه آگنده که هنگام جنگ سلاح سازندش . (شرفنامه ٔ منیری ). || (اِ) سبدی باشد که زنان پنبه را که بجهت رشتن مهیا و آماده کرده باشند...
-
ساوین
لغتنامه دهخدا
ساوین . (اِ) سبدی که در آن پنبه گذارند از برای ریسیدن . (شرفنامه ٔ منیری ) (آنندراج ). سبدی باشد که پنبه مهیا کرده بجهت رشتن در آن گذارند. (برهان ). سبد سرتنگ که بهندی پهاری گویند. (غیاث ): قفه ؛ ساوین پنبه و آن کدوی خشک میان تهی کرده است که پنبه در ...
-
تموز
لغتنامه دهخدا
تموز. [ ت َ ] (اِ)... نام ماه اول تابستان و ماه دهم از سال رومیان و بودن آفتاب در برج سرطان . (برهان ) (از ناظم الاطباء). مدت ماندن آفتاب در برج سرطان که رومیان یک ماه شمرند و تموز ماه خوانند.(شرفنامه ٔ منیری ). به زبان رومی ماندن آفتاب در برج سرطان ...
-
تیر
لغتنامه دهخدا
تیر. (اِ) معروف است و به عربی سهم خوانند. (برهان ). تیر که ازکمان جهد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139). تیر کمان .(فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). ترجمه ٔ سهم ، و خدنگ و ناوک مترادف آن ، و این مجاز است و راست و راست رو کج گشاده ، سخت دلدوز، دیده دوز، جگردوز،...