کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سانحة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
centaury
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سانحه
-
سوانح
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ سانِحَة] savāneh = سانحه
-
counterpuncture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مقابله با سانحه
-
posttraumatic amnesia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آمنیازیس پس از سانحه
-
posttraumatic epilepsy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صرع پس از سانحه
-
posttraumatic stress disorder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال استرس پس از سانحه
-
crash gate
دروازۀ امداد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] دروازهای در پیرامون فرودگاه که گروههای امداد و آتشنشانی و بررسی سانحه میتوانند از آنجا خود را بهسرعت به هواگَرد سانحهدیده برسانند
-
فاجعه
واژگان مترادف و متضاد
بلا، رزیه، سانحه، سقطه، مصیبت
-
سوانح
فرهنگ فارسی معین
(سَ نِ) [ ع . ] (اِ.) اتفاقات . جِ سانحه .
-
event
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رویداد، واقعه، حادثه، اتفاق، عارضه، سانحه، روی داد، سرگذشت، پیش امد
-
traumatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پس از سانحه، ضربهای، جراحتی، وابسته به روان زخم، زخمی
-
payout
ولشدگی کمربند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] افزایش طول کمربند ایمنی به دلیل درست عمل نکردن قفل آن در هنگام بروز سانحه
-
rescue train
قطار نجات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطاری که برای بازیابی قطار یا خطنورد سانحهدیده و نجات سرنشینان آن به کار میرود
-
پیشامد
واژگان مترادف و متضاد
اتفاق، حادثه، رخداد، رویداد، سانحه، عارضه، ماجرا، واقعه
-
incident 2
حادثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] پیشامدی غیر از سانحه که مرتبط با عملکرد هواگَرد است و ممکن است بر ایمنی عملیات تأثیر بگذارد